آشنایی با رویکرد رجیو امیلیاReggio Emilia (رویکردی که مهرآیین در آموزش کودکان از آن الهام گرفته است.)
تاریخچه
پس از جنگ جهانی دوم در ایتالیا در شهر کوچکی به نام رجیو امیلیا مردم فکرمی کردند کودکانشان به طریق جدیدی برای یادگیری نیازمندند. نیاز به تغییر و از نو ساختن احساس میشد. در نتیجهی این نیاز اولین مهد کودک وابسته به شهرداری ایتالیا تاسیس شد. این رویکرد توسط روانشناس لوریس مالاگوتسی و والدینی که در دهکده های اطراف شهر رجیو امیلیا در ایتالیا بودند گسترش یافت. در سال های 1970 روش مالاگوتسی شناخته شد و مورد توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت قرار گرفت.
در سال 1994 سازمان غیر انتفاعی بین المللی“انجمن دوستان کودکان رجیو“ به منظور ارتقاء کار لوریس مالاگوتسی و سازمان دهی دورههایی برای رشد حرفهای مربیان و رخدادهای فرهنگی تشکیل شد. در سال 2002 در کنفرانس سالانه NAEYC مؤسسه “همبستگی با رجیو امیلیا“ بخش آمریکای شمالی بطور رسمی به عنوان یک سازمان رسمی بوجود آمد.
در سال 2003 شهرداری رجیو امیلیا تصمیم گرفت این سیستم را مدیریت کرده و شبکه خدمات مدرسهای و مراکز کودکان نوپا را مدیریت کند. به این طریق مدارس و مهدهای کودک وابسته به شهرداری توانستند برنامههای مستقل خودشان را داشته باشند اما توسط بخش عمومی دولت حمایت شوند.
در سال 2006 مرکز لوریس مالاگوتسی در شهر رجیو امیلیا، ایتالیا تأسیس شد که دوره های رشد حرفه ای و تحقیق روی فلسفه رجیو را برگزار می کند.
سال 2011 مرکز بین المللی رجیو امیلیا با هدف “آموزش و تحقیق برای بهبود زندگی مردم و جوامع، در رجیو امیلیا و در دنیا“ رسما تأسیس شد.
و اما…
مالاگوتسی و والدین کودکان رجیو بر این تصور بودند که شخصیت انسانها در طی سالهای اول رشدشان شکل می گیرد و اینکه کودکان از یکصد زبان بهرهمندند که از آن طریق می توانند ایدهها و افکارشان را بیان کنند. هدف این رویکرد آن است که به کودکان آموزش دهد چگونه از این زبانهای نمادین مانند نقاشی، مجسمه سازی، نمایش و … استفاده کنند.
رویکرد رجیو امیلیا در واقع یک فلسفه تربیتی است که از نهضت «تعلیم و تربیت مشارکتی و پیش رونده» برآمده است. این رویکرد بی بدیل و الهام بخش که بر تعلیم و تربیت دوران پیش از دبستان و دبستان تمرکز دارد.
این رویکرد برای کودک به عنوان فردی زیبا، قدرتمند، شایسته و توانمند، خلاق و شفاف که سرشار از شگفتی و دانش، پتانسیل و نیازهای بلند پروازانه است ، احترام فراوانی قائل است.
این رویکرد بر پایه کار گروهی مکاشفه و جستجوگری در یک محیط غنی و حمایتگر بنا نهاده شده که مطابق با علایق کودکان است. کودکان خودشان به یادگیری و ساختن دانش و توانمندی خود از طریق یک برنامه “خود هدایت کننده“ میپردازند. همچنین این اعتقاد وجود دارد که کودکان حق دارند فرصتهای فراوانی برای پرورش پتانسیل و توانمندی در زمینههای مختلف، در اختیارشان قرار گیرد.
کودکان ترغیب میشوند تا افکار و ایدههایشان را در مورد هر چیزی که طی روز میبینند و تجربه میکنند با دیگران به اشتراک بگذارند.
شالوده ی رویکرد رجیو امیلیا بر اساس نگاه منحصر به فردش به کودک می باشد. در هر مرکز رجیو امیلیا، بخش نوزاد/نوپا و مهد کودک (سالهای قبل از دبستان) بخش های بسیار مهمی میباشند. به جای اینکه کودک به عنوان هدف آموزش دیده شود، فردیست که خود نقش فعال یک یادگیرنده (که تحت شرایطی معین آموزش می بیند) را دارد. این نقش حتی به یک محقق و جستجوگر نیز وسعت می یابد.
بیشتر آموزشها در رجیو امیلیا در قالب پروژه ها صورت می گیرد. پروژههایی که در آنها فرصتهایی برای مکاشفه، فرضیهسازی، سؤال پرسیدن، بحث و گفتگو و … که همگی به درک بهتر کودکان کمک میکنند، وجود دارد.
کودکان به عنوان موجوداتی اجتماعی در نظر گرفته می شوند و به جای تمرکز بر کودک به عنوان یک فرد، به او در ارتباط با کودکان دیگر، خانواده، مربیان و جامعه توجه می شود.
مربیان باید کودکان را آگاه کنند که برای یکدیگر احترام قایل شدن بسیار مهم است زیرا هر یک، فردی مهم و بخشی از گروه می باشد.
در نگاه رجیو امیلیا، کودکان مسئولیت جمعی جامعه محلی می باشند.
مشارکت والدین
در فلسفه رجیو امیلیا والدین بخشی بسیار مهم میباشند. به آنها به عنوان شریک، همکار و هواخواه کودکانشان نگاه می شود.
مربیان به والدین به عنوان اولین معلم کودکان احترام گذاشته و در هر جنبه از برنامه آموزشی آنها را شرکت می دهند.
دیدن والدین داوطلب در کلاسهای رجیو امیلیا در طی روز، چیز غیر معمولی نیست.
فلسفه رجیو وقتی کودکان کلاس را ترک می کنند به پایان نمی رسد حتی برخی از این والدین اصول رجیو را در سبک والدگری و زندگی خانهشان نیز به کار می گیرند.
فلسفه رجیو امیلیا
فلسفه ی رجیو امیلیا بر اساس اصول زیر بنا نهاده شده است.
- کودکان باید تا حدودی بر جهت یادگیری خود کنترل داشته باشند.
- کودکان باید بتوانند از طریق تجربیات لمس کردن، حرکت دادن، گوش کردن و مشاهده کردن بیاموزند.
- کودکان با همتایان خود ارتباط برقرار کرده و برای کشف و بررسی اشیاء و پدیدهها فرصتهای بسیاری در اختیارشان قرار میگیرد.
در فلسفه رجیو امیلیا، محور اصلی آموزش کودکان خردسال، رشد و تحول طبیعی آنها به همراه ارتباط نزدیکی که با محیطشان برقرار می کنند میباشد.
منحصر به فرد بودن رجیو امیلیا به این دلیل است که یک روش نیست. هیچ دانشکده کارآموزی بین المللی برای آموختن مهارت به مربیان رجیو امیلیا نیز وجود ندارد. در خارج از شهر رجیو امیلیا، تمام مدارس و مهدکودکها و مهدهای خانگی، الهام گرفته از رجیو امیلیا هستند و به نوعی این رویکرد را با نیازهای جامعه خود تطبیق داده اند. و این مهم نیست زیرا هر دانش آموز و کودک، هر معلم و مربی، هر والد و جامعه در هر شهر متفاوت است.
هیچ دو اجتماعی که الهام گرفته از رجیو هستند نباید مثل هم باشند، زیرا نیازها و علائق کودکان هر اجتماع با دیگری متفاوت است.
اصول کلی
- کودکان میتوانند خود یادگیری شان را شکل دهند.
این علایق کودکان است که آنها را به درک و دانستن بیشتر هدایت می کند.
- کودکان از طریق ارتباطاتشان با دیگران، درکی از خود و موقعیتشان در جهان را می سازند.
همکاری و مشارکت اجتماعی، کار کردن در گروه، به نحوی که هر کودک موقعیتی برابر در گروه دارد، بسیار مهم است و بر آن تمرکز میشود. افکار و سوالات همه کودکان ارزشمند است.
- بزرگسال ارائه دهنده دانش واطلاعات نیست.
ذهن کودک انباری نیست که اطلاعات در آن ریخته شود بلکه از طریق تحقیق و بررسیهای خودشان است که کودکان دانش و اطلاعات را کسب می کنند.
- کودکان برقرار کننده ارتباط هستند.
ارتباط برقرار کردن یک روند است. طریقی برای کاوش و کشف چیزها، سؤال پرسیدن و استفاده از زبان به عنوان بازی. بازی کردن با صداها، ریتم، شعر و لذت بردن از آنها.
در روند برقراری ارتباط، کودکان به استفاده کردن از زبان برای تحقیق و بررسی و مکاشفه و بازتاب دادن تجربیاتشان ترغیب می شوند. آنها همچنین از زبان برای لذت بردن، بازی با صداها، ریتم و شعرها بهره میبرند.
به کودکان محترمانه گوش سپرده می شود با این اعتقاد که مشاهدات و سوالاتشان فرصتی برای یادگیری با کمک یکدیگر است. این روند توأم با مشارکت و همکاری یکدیگر به طور مستمر ادامه دارد. کودک به جای آنکه سؤالی بپرسد و بزرگسال پاسخ دهد، با هم به جستجویپاسخ می پردازند.
در رویکرد رجیو امیلیا کودک سه معلم دارد.
اولین معلم والدین میباشند.آنها شریک فعال و راهنمای کودک هستند.
معلم دوم مربی کلاس او میباشد که دوشادوش کودک گام برمیدارد. خود او نیز در کنار کودک نقش محقق و جستجوگر را دارد و به صورت هدفمند کودکان را در فعالیتها و گفتگوی معنادار و مرتبط درگیر میسازد.
-
محیط، معلم سوم است.
محیط به دلیل پتانسیلش برای الهام بخشیدن به کودکان بسیار مهم است. محیطی سرشار از نور طبیعی، نظم و زیبایی.
جایی که از هر وسیلهای بطور هدفمند استفاده میشود.
هر گوشه ای بطور پیوسته تغییر مییابد تا کودکان را به کند و کاو و پژوهش عمیقتر و عمیقتر درعلایقشان تشویق کند.
فضا، همکاری و مشارکت، ارتباط و رد و بدل کردن افکار و ایده ها، و مکاشفه را تشویق می کند.
فضا برای کودکان بسیار قابل احترام است و به خوبی همراه بزرگسالان از آن مراقبت کرده، تمیز و مرتب و متنوع نگاه میدارند.
- نقش بزرگسال و مربی به عنوان راهنما و مشاور می باشد.
نقش بزرگسالان مشاهده کودکان، گوش دادن به سؤالات و قصههایشان، یافتن علائق آنها و سپس فراهم آوردن فرصتهایی برای مکاشفه بیشتر در این علایق میباشد.
رویکرد رجیو به پروژه هایی که توسط کودکان هدایت می شود و از قبل طراحی نشده اند بلکه برآمده از علایق کودکانند، توجه دارد.
در این رویکرد مربی یک آموزش دهنده نیست بلکه خود نیز در یادگیری، شریک کودک است و همراه با کودک می آموزد.
مربیان تشویق می شوند تا بوسیله برنامهریزی فعالیتها و درسها بر اساس علایق کودک، سؤال پرسیدن برای درک بیشتر و بهتر، و فعالانه درگیر شدن در فعالیتها، به جای نشستن و مشاهده کودک، پا به پای کودکان بیاموزند و یادگیری کودکان را تسهیل کنند. “به عنوان شریک کودک، مربی خود درون موقعیت یادگیری قرار می گیرد“.
در رویکرد رجیو امیلیا مربیان به بهبود درک خود از کودکان متعهد هستند.
آزادی عمل مربی مشهود است چون راهنما یا استانداردی برای آموزش وجود ندارد.
هیچ اجباری به مربی تحمیل نمیشود اما نقش او به عنوان یک مشاهدهگر ماهر کار کودک، بسیار مهم است. او باید بتواند از طراحی برنامه آموزشی و نحوه کاربرد آن آگاهی کامل داشته باشد.
با کار کردن فعالانه روی پروژه ها در کنار کودک می تواند یادگیری کودکان را وسعت بخشیده و اطمینان حاصل کند که کودک آنچه را که به او آموخته می شود، به طور واضح درک کرده است.
- تآکید بر مستند سازی افکار کودکان
در مراکز رجیو و همچنین مراکز الهام گرفته از رجیو، تآکیدی بر به نمایش گذاشتن و مستند سازی افکار و پیشرفت کودکان وجود دارد. قابل مشاهده کردن تفکرات آنها از طریق عکسها، نوشتن آنچه که کودکان فکر کرده و توضیح دادهاند. بازنمایی بصری( کشیدن نقاشیها، مجسمههای ساخته شده و سایر ساخت و سازها). تمام آنها به طریقی طراحی شده اند که روند یادگیری کودک را نشان می دهند.
یکصد زبان کودکان
شناخته شدهترین جنبه رجیو امیلیا همین یکصد زبان کودکان است.
ایدهای که کودکان از راههای بسیار مختلف برای نشان دادن درک و بیان افکار و خلاقیت شان استفاده میکنند.
یکصد طریق فکر کردن، مکاشفه کردن. یاد گرفتن از طریق نقاشی کشیدن و مجسمه سازی و از طریق رقص و حرکت، طراحی و رنگ آمیزی و نمایش، نمونه و مدل شدن و موسیقی، که باید برای هر یک از این یکصد زبان ارزش قایل شد و آن را پرورش داد.
این زبانها یا طرق یادگیری، همه بخشی از کودک هستند. در ضمن یادگیری و بازی از هم جدا نیستند.
رویکرد رجیو امیلیا بر یادگیری مبتنی بر مکاشفه عملی توأم با دست ورزی تأکید دارد. این کار به کودک فرصت می دهد تا از تمام حواس و زبانهای خود برای یادگیری استفاده کند.