اهمیت انضباط یا دیسیپلین
پدر ، مادر بودن بسیار چالش انگیزتر ، مشکل تر و گاه مایوس کننده تر از آنچیزی است که بتوان در مورد آن به تفکر پرداخت.
کلمۀ انضباط یا دیسیپلین به معنی آموزش دادن نظم است.
آموختن مهارتهای زندگی ، اصول اخلاقی و آموختن ارتباط محترمانه و سالم .
منضبط کردن اصلاً به معنای تایید کردن یا رشوه دادن برای رفتار خوب داشتن نیست.
چگونه منضبط ساختن کودک در دو سالگی ، 5 سالگی ، 9 سالگی نقش بسیار مهمی در تعیین آنکه او در 18 سالگی چگونه رانندگی کند ، چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند ، چگونه همسری یا پدر و مادری شود .ایفا می کند ، ته قلبمان این را می دانیم که اعمال و رفتاری که با کودکانمان داریم همیشه به سوی خود ما بر خواهند گشت یا کمکمان می کنند یا ما را اسیر می سازند.
پس نمی توانیم ریسک کنیم ، نمیتوانیم نظم و انضباط را دست کم بگیریم و نمی توانیم که کوتاهترین و سریعترین راه را برای رسیدن به نتیجه مورد علاقۀ خود ، انتخاب کنیم .
باید دید که چه درسهایی نیاز به آموخته شدن دارند و چگونه به بهترین نحو می توان به کودک نوعی ، آن را آموزش داد.
چه اصولی باید آموخته شوند و اینکه آیا خود ما به آن اصول معتقدیم و آنها را رعایت می کنیم؟آیا این اصول به ما و دیگران نفع می رسانند؟این ها بخشی از شرح وظائف ماست.
به اینکه انضباط می تواند به رفتار حال منحصر شود باید دقت کرد .ما باید درک کنیم که آنچه که در زمان حال انجام می دهیم بر آینده تاثیر می گذارد . باید بدانیم آنچه که آموزش می دهیم برای بوجود آمدن انضباط پایدار حیاتی است. و نکتۀ اساسی و بسیار مهم اصل مسئولیت عمل یا مالکیت رفتار می باشد.
هر انسان بزرگسالی باید اصل زیر را درک کرده ، به آن معتقد بوده و به هر کودک آموزش دهد:
“من مسئول آنچه که انتخاب می کنم انجام دهم ، هستم و من مسئول آنچه که در نتیجۀ تصمیمات و اعمال من بر سر من و دیگران می آید ، می باشم.”
آموزش دادن مالکیت رفتار مهارت بسیار مهمی است که باید بدان توجه نمود.قبول مسئولیت تصمیم هایی که می گیریم و رفتار هایی که مرتکب می شویم برای رسیدن به هدف نهایی که خود کنترلی است ضروری می باشد.
مهمترین هدف منضبط ساختن ایجاد خود کنترلی در کودک است و استراتژی هایی که برای منضبط ساختن انتخاب می کنیم بسته به نوع شخصیت کودک ، ارزش ها در جامعه و شرایط تغییر می کند.
برای آنکه کودکان از سلامتی روانی – عاطفی برخوردار بوده ، شاد باشند و به بزرگسالانی وظیفه شناس تبدیل شوند چیزهای زیادی باید یاد بگیرند و بدانند. مواردی نظیر : قابلیت برقراری ارتباط سالم با سایر افراد ، داشتن اصول صحیح برای هدایت زندگی خود ، استفاده از تکنیکهای حل مسئله ، پاسخ گوی دیگران بودن ، نشان دادن احترام و قبول مسئولیت در برابر رفتار خود ، مهارت های مذاکره کردن و ابتکار و کاردانی، داشتن عزت نفس ، از عهدۀ خشم خود برآمدن ، توانایی نه گفتن و …
انضباط واقعی تمام این موارد را به فرد می آموزد و کاری بسیار مهم و بزرگ است و فواید آن بسیار است . لطفاً با خود بیندیشید ، ارزش سلامت روانی ، احساس مسئولیت کردن و بزرگسالی متعهد بودن چقدر است؟ ارزش یک کودک با عزت نفس بالا چقدر است؟ارزش یک نوجوان که می داند احترام گذاشتن و مسئول بودن یعنی چه چقدر است؟
ارزشهای اصولی شامل :عدالت ، صداقت ، احترام ، مسئولیت ، پاسخگو بودن و انسانیت می شود . این ارزشها را به حساب آوریم و دنبالشان باشیم و وجودشان را در افراد تشویق کنیم و سپاس گوئیم.
انتظار مشکلات و مسائل را داشته باشید. زندگی سفری است پر از جاده های طویل و تونل های تاریک .کودک باید بیاموزد که چگونه این جاده را طی کند.و از داخل تونل ها عبور کند و مسائل را حل کند. خود را نبازد و بداند که در انتهای هر تونلی ، روشنی در انتظارش است.
نظم – دیسیپلین
انضباط به مانند نوری در تاریکی کودک را یاری می دهد.
بسیار حیاتی است که خود والدین مهارت رفتار با کودک و اعمال نظم را دارا باشند و اگر اینچنین نباشد گرانبهاترین هدیۀ زندگی و مهم ترین سرمایه مان را در معرض خطر قرار داده ایم.ما این را به کودکانمان مدیونیم باید بدانیم چه می کنیم و به کجا می رویم.
- هیچ کاری با معنی تر و مشکل تر از تربیت کودکان در دنیا وجود ندارد.زمان ، تفکر ، سعی و تلاش نیاز است.
- چه کسی سفری را بدون دانستن مقصد آغاز می کند ، بدون دانستن جهت و شناختن راه چگونه می تواند سفر کند؟
ما هم بدون شک به عنوان والدین کودک سفر مهمی را آغاز کرده ایم و به نقشۀ راه نیاز داریم.
اطاعت کورکورانه می خواهید ، اگر بخواهید بر کودک مسلط باشید پس او باید تحت تسلط شما قرار گیرد و اطاعت کند و این درس خطرناکی برای آموختن است مردان و زنان زیادی هستند که این درس را خوب آموخته اند.
- موجودات زنده همه می دانند چگونه با فرزندان خود رفتار کنند اما متاسفانه (انسان نمی داند) والدین امروزی آگاهی لازم را ندارند .روش های سنتی امروز کار ساز نیست. رابطۀ کودک و بزرگسال در گذشته براساس سلطه گری و سلطه پذیری بوده است ، در حالی که امروزه براساس برابری (منظور از برابری ایجاد رفتار یکسان و توام با احترام متقابل در روابط اجتماعی است)می توان بر مسائل و مشکلات تربیتی و انضباطی فائق آمد.
امروزه براساس مشارکت فعال کودکان در چگونگی فائق آمدن بر مشکلات می توان به پیشرفت های بزرگی در امور تربیتی و انضباطی نائل آمد.
انضباط بذری است که آزادی از آن می روید.آزادی تقسیم مسئولیت است که باید آن را آموخت. انضباط نقطۀ اتکای تعلیم و تربیت است و بی انضباطی تعادل ارتباط میان بزرگسال و کودک را بر هم می زند و میزان یادگیری را به حداقل می رساند.
انسان آزاد فردی است که آموخته های متنوعی در زمینۀ مهارت های علمی هنری ورزشی و اجتماعی دارد.این فرد به دلیل داشتن حس همکاری و تمایل به یادگیری و توانایی تصمیم گیری مناسب در موقعیت های مختلف ، توانایی انتخاب بیشتری دارد. بدون کسب مهارت ها ، شجاعت و احساس مسئولیت، فرد آزادی انتخاب شغل ، بازی و حتی فقر یا ثروت را نخواهد داشت. آزادی بدون مسئولیت و بدون کسب مهارت ، انسان را به حقارت می کشاند و او را وابسته به افرادی می کند که به واقع آزادند.