مهدکودک مهرآیین

ارتباط با طبیعت برای کودکان تحت استرس

ارتباط با طبیعت برای کودکان تحت استرس

ارتباط با طبیعت برای کودکان تحت استرس

همه کودکان در زندگیشان زمانی استرس را تجربه می کنند و افراد، استراتژی ها و سیستم هایی دارند که آنها را در موقعیت ها و احساسات استرس زا راهنمایی می کنند. ما به عنوان بزرگسالانی که در زمینه آموزش در دوران کودکی کار می کنیم، مسئولیت داریم که به کودکان کمک کنیم تا راه های مثبتی برای مدیریت احساسات مختلف از جمله استرس داشته باشند. برای انجام این کار، می‌توانیم به طور گسترده و خلاقانه فکر کنیم و از ابزارها و منابع، از جمله طبیعت، استفاده کنیم.

تماس با طبیعت به کاهش اثرات منفی استرس کمک کرده و باعث افزایش نوعی انعطاف پذیری در طول عمر می شود. از طریق طبیعت، ما می‌توانیم راهبردهایی را در اختیار کودکان قرار دهیم تا در زمانی که تحت مراقبت ما هستند و حتی دیگر اوقات از آنها استفاده کنند. در واقع استفاده از مواد و محیط های طبیعی که به راحتی در دسترس هستند مزایای زیادی دارد، برای مثال محدودیتی ندارند و میشود داخل یا خارج از خانه از آن ها استفاده کرد و حتی میتوان مطالبی را با آن ها به طرز خلاقانه ای آموخت.

در این مقاله، چندین سناریو آورده شده است که کودکان را در حال تجربه کردن استرس در محیط های مختلف کلاس درس نشان می دهد. بعد از هر یک، راهکارهای مبتنی بر طبیعت را شرح می‌دهیم که یک مربی برای حمایت و تشویق تاب‌آوری در کودکان می توانداز آن استفاده کند.

رفع استرس به کمک طبیعت

موقعیت های استرس زا و حمایت های مبتنی بر طبیعت

سارا سه ساله میخواهد با دَنی بازی کند. او برای بازی جایی را در نزدیکی دَنی انتخاب میکند، چندین بار به او نگاه میکند و سه بار اسباب بازی هایش را به دَنی پیشنهاد میدهد. دَنی هیچ یک از پیشنهادات سارا را جواب نمیدهد. وقتی مربی او از دَنی میپرسد که “آیا میخواهد با سارا بازی کند؟” با صدای بلند میگوید “نه!”. وقتی سارا این را می شنود، به طور عجیبی مضطرب می شود و از برخورد همکلاسی خود مستاصل می شود و با صدای بلند شروع به فریاد زدن می کند: “نه! نه! نه!”.

سارا در تلاش بود تا با کودک دیگری ارتباط برقرار کند، اما موفق نبود. اگرچه هر یک از رفتارهای او و دَنی با توجه به موقعیت مناسب بود، سارا استرس را تجربه کرد. سارا در احساسات “بزرگ” خود غرق شد و به حمایت معلمش نیاز داشت تا به او کمک کند و با احساساتش کنار بیاید. برای حمایت از سارا، مربی او اقدامات متعددی انجام داد، از جمله استفاده از اشیاء طبیعی.

مربی سارا ابتدا به او پیشنهاد یک وظیفه مهم در کلاس را میدهد و آن غذا دادن به ماهی ای است که در کلاسشان وجود دارد. سپس باید پمپ آب آکواریوم را با دقت نگاه کند و مطمئن شود به درستی کار میکند. آنها همچنین گیاهان آبزی را مشاهده میکنند که در زیر سنگ ها وجود دارند و با فشار آب حرکت می کنند و تاب می خوردند. سپس سارا و مربی اش با دوربین کلاس هر تعدادی که میخواهند از ماهی ها عکس میگیرند و سارا یکی را انتخاب میکند تا چاپ کنند.

در تمام مدت، مربی سارا مراقب بود که به سارا استقلال داده و در عین حال زمان و فضای لازم را برای احساس بهتر به او بدهد. به عنوان مثال، مربی احساسات و اعمال سارا را توصیف میکند و پیشنهاداتی به او میدهد، بنابراین او می تواند شروع به انجام همان کار کند. مربی میگوید:”سارا تو ناراحت هستی. وقتی که دَنی گفت نمیخواهد با تو بازی کند فریاد زدی. حتما شنیدن این موضوع از طرف دَنی برای تو سخت بود. من میتوانم به تو کمک کنم تا احساس بهتری داشته باشی. من یادمه که تو به ماهی ها علاقه داشتی، موافقی بریم و از آن ها برای دیوار کلاس عکس بگیری؟”. این به سارا این فرصت را داد تا شروع به عادی سازی احساسات ناراحت کننده خود کند، بداند که داشتن آنها مشکلی ندارد، و درک کند که می تواند راه دیگری برای بیان آنها پیدا کند و احساس بهتری داشته باشد. در نهایت، غذا دادن، مشاهده و عکاسی از ماهی کلاس به سارا کمک کرد تا بر چیزی غیر از کم توجهی از سوی همکلاسی‌اش، تمرکز کند. این روش انرژی او را صرف کار دیگری کرد و با تقویت حس استقلال به کاهش احساس ناامیدی یا اضطراب او کمک کرد. با گذشت زمان، و با پشتیبانی های مشابه، سارا می تواند انرژی خود را به طور موثرتری در زمانی که احساس استرس می کند هدایت کند.

————————————————————————————

فابیولا چهار ساله زمانی که در مدرسه است دلتنگ خانواده اش میشود. او کنار معلمش میماند، صدایش میلرزد و هر لحظه آماده گریه کردن است. او بازی نمیکند. درعوض، بازی و فعالیت های دیگر بچه ها را در حالی که به معلمش می چسبد تماشا می کند.

فابیولا در طول روز با جدایی از خانواده و احساس دلتنگی آنها دست و پنجه نرم می کرد. معلمش متوجه شد که وقتی فابیولا درگیر یک کار خاص شد، به خصوص کاری که با اشیاء بتنی سرو کار داشتن، احساسات و رفتارهای مضطرب کمتری از خود نشان داد. خانم معلم شروع به برنامه ریزی فعالیت های مبتنی بر طبیعت کرد تا هر روز صبح یکی را به فابیولا پیشنهاد دهد.

به عنوان مثال، معلمش با یک مسابقه جستجو مبتنی بر طبیعت برای فابیولا شروع کرد. این جستجو شامل مواردی بود که فابیولا می توانست در زمین بازی یا اطراف ساختمان مدرسه پیدا کند. سپس زمانی که خانواده اش به دنبالش می آمدند او مواردی را که پیدا کرده بود به آن ها نشان میداد. معلمش مطمئن میشد که این موارد شامل انواع اشیاء طبیعی با ویژگی های مختلف است. برخی از آنها گیاهان نرم مانند بیدمشک بودند. برخی مانند کاج و کاکتوس تیغ دار بودند. برخی از آنها مانند گل رز، نعناع و اسطوخودوس معطر بودند. و حتی برخی دوست داشتند در شکاف سنگ ها پنهان شوند. مانند خزه ها و گلسنگ ها. چند روز پس از اینکه خانم معلم این تکنیک را اجرا کرد، متوجه شد که فابیولا مشغول مسابقه جستجو با سایر کودکان است.

آشنایی فابیولا با مواد طبیعی و شیفتگی او در مورد این مواد به کاهش استرس او و نشان دادن انعطاف پذیری کمک کرد. او نقش رهبری را در این بازی به عهده گرفت و در عین حال یکی از علایق خود را با کودکان دیگر به اشتراک گذاشت. ایجاد این ارتباطات مثبت با دیگران، از طریق ارتباط با طبیعت، به فابیولا کمک کرد تا کنترل بیشتری بر خود و محیطش داشته باشد.

————————————————————————————

مایا پنج ساله چندین بار در روز هنگام شرکت در برنامه های مختلف عصبانی می شود. به عنوان مثال، در طول یک سال گذشته، اگر والدینش ماسک صورت مورد علاقه او را آماده نمیکردند، او به طور کلی از پوشیدن آن خودداری می کرد. این باعث شد که او مجبور شود در مکان های یک نفره بازی کند زیرا در مدرسه او زمانی که بچه ها ماسک نمی زدند نیاز به فاصله گذاری اجتماعی داشت و این مایا را بیشتر ناامید می کرد.

معلم مایا متوجه شد که تعداد زیادی از کودکان نیاز دارند تا ماسک های خود را در طول روز مقداری از روی صورت بردارند. استفاده از ماسک برای برخی از کودکان چالش برانگیز بوده و الزام به پوشیدن آن باعث ایجاد استرس برای کودکان و معلمان شده است. برای کاهش انزوای مکان‌های بازی یک نفره، معلم مایا یک باغ کلاسی، درست خارج از درب کلاس ایجاد کرد که در آن برداشتن ماسک مجاز بود. چون محوطه بیرون مدرسه بیشتر سنگفرش بود، معلم گلدان های بزرگ و خاک گلدان برای بچه ها آورد تا از آنها برای باغبانی استفاده کنند. آقای معلم چندین فعالیت کاشت با مدیریت بزرگسالان متخصص را برنامه ریزی کرد که رشد گیاهان را تضمین می کرد، اما بخش مورد علاقه مایا باغبانی در فضای باز و گلدان های باغ بود. آنجا بچه ها هرچه دوست داشتند در گلدان خودشان میکاشتند و پرورش میدادند. همین هفته گذشته، مایا گل های آفتابگردانی را کاشت که به سرعت رشد کردند. ناامیدی و عصبانیت مایا کاهش یافت زیرا او وظیفه ای داشت که به او کمک کرد متمرکزتر شود و در حین ارتباط با طبیعت احساس استقلال بیشتری کند، تفریحی که می توانست در خانه، مدرسه و در اکثر محیط های دیگر به آن دسترسی داشته باشد.

————————————————————————————

در زمین بازی رزالی چهار ساله حرکات عجیبی از خود نشان میدهد. او با سر از سرسره بزرگ به پایین می لغزد و به بچه های دیگری که نزدیک او هستند برخورد می کند. بچه های دیگر تصمیم می گیرند با رزالی بازی نکنند و در جای دیگری بازی کنند. این دفعه اول نیست؛ رزالی اغلب هنگام سوار شدن با اسکوتر خود به حصار برخورد می کند. بچه های دیگر سعی می کنند با او بازی کنند، اما وقتی او شروع به این کارها می کند، به دنبال فعالیت های دیگری بدون او میگردند. وقتی آن ها این کار را میکنند، رزالی استرس و احساسات جریحه دار شده را تجربه میکند.

رزالی دوست دارد از درخت بالا برود. اما چون درختان اطراف آنها برای بالا رفتن ایمن مناسب نبودند، خانم پل به او توصیه کرد که سعی کند درختی را در محوطه زمین بازی است چنگ بزند و نگه دارد. در این فعالیت رزالی دست خود را دور درخت گرفت، انگار که آن را بغل کرده. سپس (به طور جادویی!) پاهایش را از زمین بلند کرد. بچه های دیگر تحت تأثیر قرار گرفتند و می خواستند آنها هم این فعالیت را امتحان کنند. رزالی فعالیتی را پیدا کرد که به او کمک می کرد کنترل بیشتری بر بدن خود داشته باشد، فعالیتی که به راحتی در دسترس بود و سایر کودکان می توانستند با او همراهی کنند. این به رزالی کمک کرد تا توانایی های خود را بیشتر بپذیرد و محدودیت های تعیین شده برای او در مدرسه را درک کند.

نتیجه گیری:

مربیان کودک، با شناخت هر کودک به عنوان فردی منحصر به فرد با صفات متفاوت و نقاط قوت و ضعفشان باید به صورت همه جانبه از یادگیری کودک حمایت کرده و محیطی مناسب برایشان فراهم کنند. معلمان می توانند از تماس با طبیعت برای ارتباط بیشتر هر کودک با نقاط قوتش استفاده کنند تا به این شکل احساسات استرس زا را که ممکن است در یک لحظه و در طول زمان تجربه کنند، تشخیص دهند و آن را رفع کنند. این راهبردهای مدیریت استرس به مواد و وسایل خاصی نیاز ندارند که فقط در کلاس درس پیدا شوند. در عوض، آنها از مواد طبیعی استفاده می کنند که کودکان در بیشتر محیط ها می توانند به آنها دسترسی داشته باشند. این یک ویژگی حیاتی برای کمک به کودکان جهت توسعه راهبردهای مقابله ای است که می تواند در وجود آنها نهادینه شود و در طول زندگی شان بدون توجه به محیط و موقعیت هایی که در آن قرار دارند به آنها دسترسی داشته باشند.

منبع:

HomeResources / Publications / Teaching Young Children / Fall 2021 / Using Nature Contact to Support Children Under Stress

Becky L. DelVecchio Susan Ferguson Wesley Knapp

ترجمه و تنظیم: روشنک رشیدپور

 

تصویر روشنک رشیدپور

روشنک رشیدپور

دیدگاه‌ خود را بنویسید

آخرین نوشته های مهرآیین
world play day
آموزش های ویژه مربیان و کارکنان

چرا بازی برای کودکان اهمیت داد؟

چرا بازی برای کودکان اهمیت داد؟ به مناسبت روز جهانی بازی در ادامه به ۱۰ نوع بازی کودکان و فواید

آموزش های ویژه والدین و کودکان

هفته “زمین پاک”

زمین پاک روز جهانی زمین پاک هر ساله در 22 آوریل در تمام دنیا برگزار و به همه مردم روی