چگونه آموزشگران کودک میتواند مفهوم “مرگ ” را برای کودکان توضیح دهند؟
در سالهای اولیه کودکی همیشه سواالتی در مورد “مرگ ” برای کودکان مطرح میشود. بعضی
از کودکان از دست دادن اعضای خانواده، دوستان یا حیوانات خانگیشان را تجربه کرده و زمان
غم و عزاداریشان را در زمانی که در کلاس شما نیز هستند میگذرانند. آموزشگران میتوانند
مفهوم “مرگ” را در قسمتی از آموزش هایشان در مورد چرخه زندگی و طبیعت برای کودکان
توضیح دهند، اما باید خود را برای سوالات ساده ای هم آماده کنند( مثال آیا کسی که مرده است
احساس گشنگی و یا درد میکند؟) . به همچنین باید از کودکانی که عزیزی را از دست داده اند و
خانواده هایشان حمایت کنند. طی همه گیری اخیر بیماری کووید19 کودکان بیشتری مرگ
اعضای خانواده و دوستانشان را تجربه کرده و خواهند کرد. تقریبا تمام دانش آموزان شما از
طریق تلویزیون یا صحبتهای بزرگترها در مورد مرگ شنیده اند یا خواهند شنید و ممکن است
که این موضوع آن ها را گیج و نگران کند. مربیان باید آماده سواالتی در رابطه با مرگ از طرف
تمام کودکان باشند و به کودکانی که کسی را از دست داده اند پیشنهاد همراهی و حمایت
کنند.
مرگ شخصی نزدیک میتواند کودکان را گیج و بهم ریخته کند. اگر آن ها متوجه نشوند که وقتی
کسی میمیرد چه اتفاقی می افتد بسیار کنار آمدن با از دست دادن آن شخص دشوار خواهد
شد. این عدم فهم موضوع میتواند احساساتی مثل “شرم “، “احساس گناه”، “ترس” و “نگرانی “
را در کودک افزایش دهد. اگر ما به کودکان کمک کنیم تا مفهوم “مرگ” را بفهمند، به آن ها
کمک کرده ایم تا با از دست دادن کسی بهتر کنار بیایند و یا برای اتفاقات آینده آماده تر شوند.
کودکانی که چهار مفهوم زیر را درک میکنند آمادگی بیشتری برای مواجهه با از دست دادن
اطرافیان دارند:
1 – مرگ برگشت ناپذیر است: اولین قدم ضروری در طول پروسه غم و عزاداری
درک این موضوع است که مرگ همیشگی و دائمی ست. فهمیدن این موضوع که
مرگ برگشت ناپذیر است به کودکان این اجازه را میدهد تا عمیقا غمگین شوند به
جای اینکه منتظر شوند تا آن فرد فوت شده پیششان برگردد. حتی کودکان خیلی
کوچک هم میتوانند متوجه شوند کسی که مرده است برای همیشه رفته است.
2 – در زمان مرگ تمامی فعالیت های زندگی بخش به طور کامل تمام میشوند:
کودکان خیلی کوچک همه چیز (اسباب بازی ها، سنگ ها، ماشین ها) را موجود زنده
میدانند. همینطور که بزرگتر میشوند متوجه این میشوند که اشیا بیجان زنده
نیستند، اما هنوز گاهی گیج میشوند. برای مثال کودکان گیاهان را موجود زنده
نمیدانند تا زمانی که آن ها تکان نخورند. کودکان زیر شش سال گاها متوجه نمیشوند
که اعمال زیستی چه چیزهایی هستند، در نتیجه متوجه نخواهند شد فعالیتهای
زندگی بخش با مرگ پایان میپذیرند. آن ها فکر میکنند شخصی که مرده است هنوز
احساس ترس، سرما، گرسنگی و تنهایی میکند. درک اینکه تمامی فعالیت های
زیستی با مرگ پایان میپذیرد به کودک کمک میکند تا متوجه شود شخصی که مرده
است رنج نمیکشد.
3 – هر چیزی که زنده است در نهایت میمیرد: اگر کودکان مرگ را موضوعی اجتناب
ناپذیر نبینند، برایشان سوال پیش می آید که چرا یک شخص خاص مرده است.
کودکان اغلب فکر میکنند این اتفاق به خاطر کار بدی که آن ها کردند یا کاری که
نتوانسته اند انجام دهند، پیش آمده است. این باعث احساس گناه میشود. آن ها
ممکن است باور داشته باشند که مرگ آن شخص به خاطر کاری که متوفی انجام
داده یا انجام نداده است اتفاق افتاده. این باعث احساس شرمندگی میشود. درک
این موضوع که در نهایت مرگ برای تمام موجودات زنده اتفاق می افتد کمتر باعث
میشود که کودکان مرگ را با احساس شرم و گناه مرتبط بدانند.
4 – دلایل فیزیکی برای مرگ یک نفر وجود دارد: بزرگسالان میتوانند با مثالها و
زبانی ساده و در سطح متناسب به کودکان در فهمیدن دلایل فیزیکی مرگ کمک
کنند. در حالیکه کودکان اغلب متوجه بیماری های واگیردار و انتشار آن به وسیله
میکروبهای خیلی کوچک میشوند، درکی از چگونگی ایجاد بیماری در بدن به وسیله
آن میکروب را ندارند. آن ها به درستی متوجه نمیشوند و فکر میکنند
سرماخوردگیشان به دلیل سردی هوا اتفاق افتاده است. آن ها باور دارند که
بیماری های غیر واگیردار مانند سرطان هم شاید از طریق ارتباط با کسی که سرطان
دارد اتفاق افتاده.
درک دلایل فیزیکی برای مرگ، به کودکان در کاهش گیجی کمک کرده و احساس
شرم و گناه را در آن ها به حداقل میرساند. در موقعیت هایی که مرگ یک شخص به
دلایل غیر واگیردار باشد، توضیح این موضوع به کودکان به کاهش نگرانی شان برای
خود و دیگران کمک میکند و ترس از اینکه با همین شرایط از دنیا بروند را از بین
میبرد. در زمان همه گیری بیماری کووید19 باید به کودکان کمک شود تا متوجه
شوند اگرچه ممکن است این ویروس از شخص دیگری به آن ها منتقل شود (که این
امر دلیل بر آن است که ماسک بزنند، دستانشان را مرتب بشویند و فاصله
اجماعیشان را با دیگران حفظ کنند) طبق تحقیقات اخیر، احتمال اینکه کودکان به
سختی درگیر این بیماری شوند بسیار کم است.
اکثر کودکان 5 تا 7 سال این مفاهیم را درک میکنند. و گاها کودکان کوچکتر نیز
متوجه میشوند اگر تجربه از دست دادن شخصی را داشته باشند. مربیان کودک
میتوانند با بحث هایی در کلاس به کودکان برای درک این مفاهیم اولیه تا از دست
دادن های شخصی کمک کنند. برای مثال صحبت در مورد مرگ طبیعی یک حیوان
خانگی که در کلاس داشتند و یا حیوانات مرده ای که در طبیعت پیدا میشوند.
کودکان بزرگتر هر چهار مفهوم گفته شده را به طور کامل درک میکنند ولی ممکن
است با از دست دادن شخصی باز هم سوالاتی در ذهنشان به وجود آید. ممکن
است برایشان سوال پیش بیاید که آیا آن ها مسئول این اتفاق بودند؟ یا نگرانی به
سراغشان بیاید که ممکن است به زودی دیگر عزیزانشان را نیز از دست دهند. این
نگرانی ها به خصوص در زمان همه گیری اخیر افزایش یافته وقتی که کودکان دائما
در بحث های پیرامونشان میشنوند که انسان های زیادی جان خود را از دست
داده اند. درک مفاهیم گفته شده با پذیرش این موضوع که آدم کسی را از دست
داده بسیار متفاوت است. اما درک ، یک پیش نیاز ضروری برای پذیرش است.
ممکن است کودکان خیلی کوچک متوجه برگشت ناپذیری مرگ باشند ولی حتی
بزرگسالان هم به سختی میپذیرند کسی که بسیار دوستش داشتند برای همیشه از
پیششان رفته است.
ممکن است کودکان در هر سنی راحتی را در قبول اعتقادات خانواده در مورد
سرنوشت پیدا کنند ( مثال اینکه پس از مرگ چه اتفاقاتی برای روح می افتد) . البته
بعضی از مفاهیم اعتقادی-مذهبی بسیار انتزاعی بوده و ممکن است کودکان را گیج
کند. به علاوه اعتقادات خانواده در مورد روح و سرنوشت، بسیار حیاتی ست که
کودکان متوجه واقعیت هایی در مورد اتفاقاتی که به صورت فیزیکی برای بدن هم رخ
میدهد باشند. مربیان میتوانند کودکانی را که چنین سوالاتی در مورد سرنوشت
میپرسند تشویق کنند تا این مسائل را با خانواده هایشان نیز در میان بگذارند.
بررسی دانسته های کودکان
وقتی بزرگسالان در مورد مفهوم مرگ با کودکانشان صحبت میکنند ، اغلب سعی
میکنند تا از کلماتی که حس لطافت بیشتری دارند استفاده کنند. در صورتی که این
مراحل غیر مستقیم ممکن است بیشتر گیج کننده باشند. برای مثال اگر کودک
بشنود شخصی که مرده است “به یک خواب ابدی رفته”، ممکن است از خوابیدن
بترسد. به خصوص در مواجهه با کودکان کوچکتر بهتر است مستقیما از کلمات
“مرگ” و “مرده” استفاده شو د.
این ضروریست که درک کودکان را از چهار مفهوم مرگ بررسی کنید. شاید مراحل
زیر کمک کننده باشند:
1 – با این سوال از کودکان شروع کنید که آیا آن ها چه چیزی از مرگ میدانند.
(مادرت به من گفت که پدربزرگت هفته پیش مرده است. فکر میکنی وقتی کسی
میمیرد چه معنی ای دارد؟)
2 – به کودکان توضیحات ساده و مناسبی بدهید. (وقتی کسی میمیرد بدنش از کار
میافتد. آن شخص دیگر نمیبیند، نمیشنود و درد و گرسنگی را احساس نمیکند. به
همین دلیل است که ما میتوانیم بدن او را دفن کرده و به خاک بسپاریم) .
3 – از کودکان بخواهید تا آنچه را که تا الان متوجه شدند برایتان توضیح دهند.
(میخواهم ببینم که آیا متوجه صحبت هایمان در مورد مرگ شدی. پس از مرگ چه
اتفاقی برای بدن انسان میافتد؟)
4 – هر نوع متوجه نشدن و درک نکردنشان را تصحیح کنید. (اشاره کردی که نگران
این هستی که پیش از مرگ پدر بزرگت تو هم از او سرطان گرفته باشی. در صورتی
که بسیاری از بیماری ها از شخصی به شخص دیگر منتقل میشوند، سرطان به
وسیله ویروس به وجود نمی آید و مانند سرماخوردگی واگیردار نیست. تو نباید نگران
سرطان گرفتن از کسی که سرطان داشته باشی.)
چهار بررسی بالا و آن چهار مفهومی که پیش تر گفته شد برای کودکانی با ناتوانایی
ذهنی نیز مناسب میباشند. درک آن ها از مفاهیم اغلب اوقات با اعمال شناختی
آنها همسان و هماهنگ است. حتی اگر آن ها به طور کامل آن مفاهیم را متوجه
نشوند و یا ارتباطی در جهت درک بهتر برقرار نکنند، عمیقا تحت تاثیر مرگ
نزدیکانشان هستند. و این مفاهیم و سوالات به آن ها برای درک بهتر موضوع کمک
میکنند.
نتیجه گیری:
این بسیار مهم است که همیشه در ذهن خود بدانیم غم و غصه از راه های مختلفی
ممکن است به سراغمان بیاید اما اصلی ترین تجربه ی اندوهگینی هر شخص
موضوعی جهانیست و برای همه یکسان است. در حال حاضر بیش از هر زمانی این
برای مربیان ضروریست تا حساسیت بیشتری به نیاز کودکان و والدینشان نشان
داده و به آن ها برای از دست دادن کسی کمک کنند.
David J. Schonfeld :نویسنده
ترجمه و تنظیم: روشنک رشیدپور