در کتاب «خرگوش گوش داد!»، تیلور ناراحت است از اینکه ساختمانی که او با مهرههایاش ساخته بود، خراب شده است و همه چیز زیر و رو شده. همه میخواهند تیلور را دلداری بدهند. اول مرغ میآید کلی سروصدا و قدقد میکند و از تیلور میخواهد با او حرف بزند اما تیلور حوصله ندارد. بعد خرس میآید و داد و هوار میکند. فیل سروکلهاش پیدا میشود، کانگورو و شترمرغ و کفتار و مار میآیند و هر کدام راهی به تیلور پیشنهاد میدهد که تیلور هیچکدام را دوست ندارد. همه که میروند و تیلور تنها میشود، خرگوش میآید و به آرامی کنار تیلور مینشیند. او تیلور را بغل میکند و بعد تیلور به حرف میآید و همه چیز را تعریف میکند. آنها با هم دوباره ساختمان را میسازند.
قصه گویی دارای سه ارزش مهم است:
قصه گویی از روی میل و علاقه، تصویرهای ذهنی و تجسم فکری را جهت می دهد و به تخیل قصه گو و شنونده دامن می زند.
قصه گویی کمک می کند کودکان سنت ادبیات شفاهی را درک کنند و گذشته را بفهمند.
قصه گویی به بزرگسالان فرصت می دهد پای کودکان را به میدان تجربه های ادبی بکشانند بی آن که پایبند به کتاب باشند.
قصه گو ها با استفاده از کنش ها و حرکت اندام ها، کودکان را در داستان درگیر می کنند. هنگامی که بزرگسالان قصه می گویند کودکان قصه را کار با ارزشی به شمار می آورند و برانگیخته می شوند که خود نیز قصه بگویند.
گستره قصه گویی چیست؟؟
گستره قصه گویی به اندازه ای است که نمی توان آن را دست کم گرفت. بخش گفتن قصه ، روی مهم ترین جنبه آن انگشت می گذارد اما در عین حال، شامل گوش کردن، تصور کردن، اهمیت قائل شدن، قضاوت کردن، خواندن، مناسب سازی، خلق کردن و مشاهده کردن و به خاطر سپردن و برنامه ریزی است.”