خلاقیت – لذت، نامرتبی، درگیر شدن و کنجکاوی
از طریق احساسات و تعقل است که ما قدرت خلاقیت حقیقی خود را پیدا میکنیم. این دو فاکتور باعث میشوند که ما با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و جهان های پیچیده و در حال تغییر فرهنگ انسانی را ایجاد کنیم. (کن رابینسون)
زمانی که ما به خلاقیت فکر میکنیم، اغلب نابغه های هنری و موسیقی مثل پابلو پیکاسو، داوینچی و موتزارت را تصور میکنیم. گاهی اوقات از ما پرسیده شده “آیا شما خلاق هستید؟” و احتمالا جواب های ما بر اساس دانسته های قبلیمان در مورد “خلاقیت” بوده اند. در کتاب “منشاء خلاقیت” نوشته ی ادوارد ویلسون برنده جایزه پالیتزر(2017) خلاقیت اینگونه تعریف میشود “خلاقیت جستجویی درونی برای نوآوری است.” و اشاره میکند که خلاقیت با احساسی که برانگیخته است قضاوت میشود. پیشفرض ما در مورد “خلاقیت” این است که برخی از انسان ها خلاق به دنیا آمده اند و خلاقیت چیزی نیست که کسی بتواند یاد بگیرد. احتمالا تمامی ما بازخوردهایی از دیگران در مورد میزان خلاقیتمان گرفته ایم و گاها قضاوت شدیم که موجب این شده تا ما خود را فردی بدون خلاقیت بدانیم. با این وجود برای پرورش خلاقیت در کودکان باید بتوانیم ادراک متفاوتی از موضوعات داشته باشیم-به عبارتی دیگر پیش فرض هایمان را کنار بگذاریم.
یک چشم انداز واقع گرایانه تر و کاربردی تر در مورد خلاقیت این است که خلاقیت، راهی برای ایجاد ارتباطاتی نو با ایده های قدیمی است. خلاقیت، درک رابطه میان مفاهیم است. خلاقیت، استفاده و ترکیب انواع وسایل و ایده ها به چیزهای جدیدی است که تا بحال انجام نشده است. میتوانیم نحوه نگرش به خلاقیت را مجددا بررسی کنیم و متوجه شویم که تقریبا هر فردی با سطحی از خلاقیت متولد میشود و اکثر توانایی های تفکر نو آورانه قابل آموزش هستند. دکتر باربارا کر براساس مطالعه ای که روی تفاوت تفکر خلاق دوقلوها انجام داده است(2009) اشاره کرد که تقریبا 22 درصد از واریانس خلاقیت تحت تاثیر ژن ها است. در همان مطالعه، باربارا کر متوجه شد که برخی از ویژگی های شخصیتی در افراد خلاق رواج بیشتری دارد. به عنوان مثال افراد خلاق کمتر همرنگ جماعت میشوند و توجه کمتری به نحوه درک مردم از آن ها دارند. با این حال، تنها از طریق تعامل با محیط، رفتارهای خلاقانه به طور کامل توسعه میابند.
مطالعات اخیر علمی در مورد خلاقیت، روی “عملکرد مغز در لحظات خلاقانه” تمرکز دارد. آن ها به دنبال درک چگونگی واکنش مغز در لحظات تفکر خلاقانه هستند. این مطالعات نشان میدهد که تفکر خلاق باعث ایجاد ارتباطات جدیدی بین قسمت های مختلف مغز شده و این اتفاق زمانی می افتد که افراد با تجربیات جدیدی روبرو میشوند. در کتاب “سیم پیچی برای خلق کردن: رازهای ذهن خلاق” نوشته اسکات بری کافمن و کارولین گریگور(2015) توضیح میدهد که چگونه افراد خلاق درگیر نوعی تفکر انعطاف پذیر و فرایندهای فکری میشوند که بخش های مختلف مغز آن ها را به کار میگیرد. این فرایندهای فکری یکپارچه شامل تولید ایده های جدید، بسط و شکل دادن به ایده ها، تفکر انتقادی و در نظر گرفتن دیدگاه مخاطب است. فرایند خلاقیت نوعی فرایند خطی نیست. افراد خلاق تمایل دارند به طور همزمان در بیش از یک کاوش که به آن علاقه دارند شرکت کنند و چندین ایده را به طور همزمان تولید کنند.
یکی از متخصصین خلاقیت خاطر نشان میکند: “اگر بخواهم در یک کلمه توضیح دهم که چه چیزی شخصیت افراد خلاق را با دیگران متفاوت میکند، آن کلمه “پیچیدگی” است. منظور از این حرف این است که آن ها نوعی میل، علاقه و استعداد در فکر کردن و عمل کردن از خود نشان میدهند که در بیشتر افراد وجود ندارد. آن ها دارای ویژگی های افراطی متفاوت و متناقضی هستند. به جای اینکه هر کدام یک شخصیت مجزا باشند، یک جمعیت یا یک گروه در درون خود دارند.” او معتقد است که معنای انسان بودن، تولیدات خلاقانه اوست و زمان هایی که خلاق هستیم یعنی کاملا زنده ایم.
بر اساس مطالعات رکس جانگ(2014)، خلاقیت توانایی مغز برای استدلال قیاسی و حل مشکلات سازگاری در محیط به روش های جدید و کارآمد است. استدلال قیاسی، ایجاد فرضیه براساس بهترین شواهد موجود است. این امر مستلزم آن است که مردم به صورت انتزاعی و استعاری فکر کنند. همچنین از مقایسه کردن تقریبی استفاده میکند و بهترین اطلاعات موجود را استنباط میکند. این مقایسه های تقریبی مستلزم آن است که افراد قبل از ارائه راه حل بهینه و جدید برای یک مسئله، “بهترین حدس ها” را ایجاد کنند. این موضوع ممکن است در کودکان خردسال یک چالش باشد اما با تمرین، آن ها میتوانند ظرفیت استفاده از استنتاج برای ابداع بهترین حدس ها و آزمایش فرضیه های خلاقانه خود را توسعه دهند. کارل راجرز، روانشناس انسانگرا معتقد است که برای ظهور فرایند تفکر خلاق، باید به تجربیات جدید خوشامد گفت. برای حمایت از این موضوع باید شرایطی را ایجاد کرد که محدود کننده و غیر قابل تغییر نباشند و شرایطی را که کاملا واضح نیستند و ابهاماتی دارند را بتوان پذیرفت. ما به عنوان یک بزرگسال برای حمایت از خلاقیت کودکان باید خودمان نیز کنجکاو و گاها متعجب باشیم. اینگونه به یادگیری خودمان نیز کمک میکنیم. ما باید شرایطی عاری از قضاوت و در عوض نوعی پذیرش بی قید و شرط نسبت به کاوش های کودکان داشته باشیم. ما قصد داریم فضا و محیطی را برای کودکان فراهم کنیم که بتوانند از کارهای خلاقانه شان لذت برده و فقط روی نتیجه کارشان متمرکز نشوند. ما باید بدانیم که خلاقیت خریدنی نیست و گاهی با روش های عجیب و متناقض، خلاقیت پرورش داده میشود. ما باید فرایند خلاقیت را در آغوش گرفته و از آن لذت ببریم و اجازه دهیم پاداش هایی را به دنبال داشته باشد.
چگونه باید به کودکان کمک کنیم تا قوه خلاقیتشان را پرورش دهند؟
خلاقیت مستلزم تغییر شیوه های انجام کار یا شیوه های تفکر است. این به معنای ریسک کردن و به کارگیری تخیلمان برای حل چالش ها است. خلاقیت، زمانی شکل میگیرد که کودکان درگیر تجربیاتی میشوند که بر فرایند تمرکز دارند، نه محصول نهایی. خلاقیت در هنر، موسیقی و بازی پیدا میشود ولی یک ذهن خلاق حتی در علوم، ریاضی و چالش های روزمره زندگی هم خود را نشان میدهد. خلاقیت نوعی استعداد، توانایی یا هوش نیست. خلاقیت مسابقه ای برای انجام فعالیت ها بهتر از دیگران نیست. خلاقیت شامل فکر ، کاوش، تحقیق، تصور، ترکیب یا تغییر ایده ها و اندیشه ها میباشد. وقتی کودکان فعالیت های بازی با خنزل پنزل ها را انجام میدهند، ترکیب میکنند، طراحی های چندباره انجام میدهند، چیدمان کرده و مجدد از هم جدایشان میکنند و اینگونه با این وسایل ساده تجربیات بی پایانی را کسب میکنند. لیوان های یکبار مصرف تبدیل به سقفی برای قلعه میشوند، تخته های چوبی به گذرگاه یا پل هایی برای روی رودخانه های خیالی کودکان تبدیل میشوند یا گیره های لباس با وسایل دیگر ترکیب شده و ابزاری برای جابجایی وسایل در بالای قفسه ها میشوند. فعالیت های متنوع با خنزل پنزل ها موجب پرورش خلاقیت و توسعه تفکر انعطاف پذیرکودکان میشود. کودکان را وقتی که در حال طراحی و ساخت با بلوک ها هستند به دقت مشاهده کنید. متوجه میشوید که در حال تست کردن ترکیب رنگ های متنوع کنار هم هستند. همانطور که رنگ ها را برای دستیابی به ترکیب بندی های متنوع کنار هم قرار میدهند، خلاقیتشان پروش داده میشود. آن ها با این جابجایی بلوک ها و طراحی های پیچیده اعتماد به نفس بیشتری به دست می آورند. لذت و علاقه آن ها در مسیر فعالیت است نه نتیجه آخری که به دست می آورند. مرحله به مرحله وسایل بیشتر و متنوع تری را در اختیارشان قرار دهید. از آنجایی که هیچ فرایند خلاقی تا زمانی که ملموس نشود واقعا کامل نیست، به کودکان اجازه دهید تا خلاقیت خود را از طریق چندین تجربه واقعی در بازی، هنر، استدلال و بحث و گفتگو ابراز کنند.
فرصت ها و امکانات برای حمایت از خلاقیت
1- به کودکان کمک کنید تا بتوانند با طرح سوالات مناسب، مسائل خود را دوباره و متفاوت مطرح کنند. بیان دوباره یک مشکل یا مسئله به معنای نگاه کردن به آن موقعیت از زوایای مختلف و منحصربفرد است. این توانایی میتواند به کودکان کمک کند تا مهارت های تحلیلی خود را تقویت کنند.
2- از تفکر خارج از چارچوب کودکان حمایت کنید. به آن ها زمان و فضا بدهید تا آزادانه کاوش کنند و خلاق باشند. از برنامه ریزی بیش از حد برای زمان آن ها خودداری کنید.
3- به کودکان این فرصت را دهید که اشتباه کنند، سوالات متعددی را مطرح کنند(حتی زمانی که پاسخی وجود ندارد) و به آن ها اجازه دهید تا فرضیه های خود را تا زمانی که راضی شوند آزمایش کنند. این فرایند بخشی جدایی ناپذیر از تفکر خلاق است.
4- کودکان را تشویق کنید تا ایده های خود را به اشتراک بگذارند و نحوه تفاوت ایده خود را بیان کنند. کودکان باید آماده باشند تا توضیح دهند چرا فکر میکنند ایده و طراحیشان ارزش دارد؟
5- کودکان را در معرض تجربه ها و رشته های مختلف، از علوم و مهندسی گرفته تا هنر و فلسفه قرار دهید. کودکان را در معرض اطلاعات و علایق متنوع قرار دهید تا دید آنها نسبت به جهان بازتر شده و بنابراین خلاقیتشان افزایش یابد.
6- شروع به کشف چیزهایی کنید که کودکان میخواهند و آن ها را به حوزه های بدیع و ناشناخته ای ببرید که میتوانند بررسی کنند. این باعث میشود که آن ها درگیر و علاقمند به اکتشافات جدید و هیجان انگیز شوند.
7- شادی و لذت را نه تنها در موفقیت و نتیجه آن، بلکه در فرایند کار بیابید. از تمرکز بر روش های تفکری که به راحتی با یک آزمون استاندارد اندازه گیری میشوند خودداری کنید.
منبع: کتاب LOOSE PARTS-Inspiring play in young children- نویسنده: Lisa Daly – Miriam Beloglovsky
ترجمه و تنظیم: روشنک رشیدپور