مهدکودک مهرآیین

تلفن تماس: 03432150048

روشهای آموزش دیسیپلین یا انضباط به کودکان

روشهای آموزش دیسیپلین یا انضباط به کودکان

روشهای آموزش دیسیپلین یا انضباط به کودکان

پدر و مادر بودن آسان نیست. به صبر و بردباری، ابتکار، خلاقیت و عشق بی پایان نیاز دارد. بعضی از مهارتها غریزیست اما بسیاری از آنها اکتسابی است. در مورد کودکان نیز همین را می توان گفت که کنجکاوی آنها غریزی و امری طبیعی است، اما دیسیپلین یا انضباط باید به آن‌ها آموزش داده شود.

ما والدین، مسئول آموختن دیسیپلین به کودکانمان هستیم. این کار نیازمند وقت کافی و تمرین کردن می باشد. به مرور  که کودکان کنترل رفتار خود را بدست می آورند، آسانتر می شود و دیگر شما و کودکتان را آزار نخواهد داد.

 

والدین می پرسند:

دیسیپلین چیست؟

دیسیپلین یعنی کمک کردن به کودکان تا خودنظمی را در خود پرورش دهند. به عبارت دیگر بتوانند اعمال و رفتار خود را تنظیم و کنترل کنند.

دیسیپلین یعنی تعیین حد و مرز و تصحیح رفتار غلط، یعنی تشویق، راهنمایی کردن و کمک کردن به کودکان تا در مورد خود احساس خوبی داشته باشند و آموزش اینکه چطور مستقلانه فکر کنند.

آیا تنبیه بدنی کردن فرم صحیحی از دیسیپلین است؟

خیر!  

دیسیپلین باید به کودکان کمک کند تا بیاموزند چطور رفتار خود را کنترل کنند. تنبیه  بدنی برای کنترل مستقیم رفتار کودک بکار می رود. تنبیه به آنها نمی آموزد که چطور آنچه را که انجام می دهند و نامناسب است، تغییر دهند.

آیا آسانتر نیست که به تنبیه بدنی متوسل شد؟

تنبیه ممکن است گاهی اوقات آسانتر به نظر برسد. اما کودکانی که زیاد تنبیه بدنی می شوند هر بار با صدای بلند تری گریه می کنند و فریاد می زنند. کودکان بزرگتر که تنبیه بدنی می شوند یاد می گیرند که مشکلات خود را با زدن دیگران حل کنند.

بسیاری از والدین ممکن است متوجه شوند که کودکان پس از تنبیه بدنی برای مدتی آرام شده اند. ولی خیلی زود رفتارهای نامناسب را دوباره از خود بروز می دهند.

آیا تنبیه بدنی به کودکانمان نمی آموزد که چه کسی در مصدر امور است؟

کودکان به اینکه بدانند بزرگسالان مسئول آنها هستند نیاز دارند. اما تنبیه بدنی به آنها می آموزد که از بزرگسالان مسئول بترسند.

دیسیپلین خوب، به کودکان می آموزد تا به بزرگسالان مسئول احترام بگذارند. این احترام دو طرفه است. با کودکان با احترام رفتار کنید. به آنها اجازه دهید تا کمی بر امور کنترل داشته باشند. در نتیجه به شما احترام خواهند گذاشت و به حرفتان گوش خواهند کرد.

آیا کودکان گهگاهی به یک تنبیه بدنی خوب نیاز ندارند؟

هیچ کودکی به تنبیه بدنی نیاز ندارد. تنبیه بدنی می تواند خطرناک باشد. شما هیچ وقت نمی توانید حدس بزنید که اگر کنترل خود را از دست بدهید بر سر کودک چه بلایی خواهد آمد. کودکان نباید تنبیه بدنی شوند تا بفهمند که چه رفتار مناسبی از خود نشان دهند.

اگر تنبیه بدنی نکنم چه کنم؟

شما می توانید خیلی کارها انجام دهید که به کودکتان کمک کند تا رفتار خود را کنترل کند. می توانید به آنها کمک کنید تا با کنترل رفتار وعملکرد خویش در مورد خود احساس خوبی داشته باشند. به آنها نشان دهید که برای کنترل رفتار خود باید چگونه عمل کند. آنها را گام به گام راهنمایی و هدایت کنید. برای کودکان خود حد و مرزی تعیین کنید. می توانید رفتار اشتباه را با صحبت کردن با آنها تصحیح کنید. می توانید به آنها بیاموزید که چگونه مستقل فکر کنند.

چگونه به کودکانم کمک کنم تا در مورد خود احساس خوبی داشته باشند؟

اجازه دهید بدانند کدام کارهایشان اشتباه و کدام کارهایشان درست است. شنیدن چیزهای خوب در مورد خودمان باعث می شود بخواهیم کارهای خوب بیشتری انجام دهیم. هر بار که کودک خود را تصحیح می کنید دو چیز خوب و واقعی در مورد رفتارش به او بگویید. غلو نکنید. تعریف بی جا نکنید؛ حقیقت را بگویید. وقتی که کودکان در حال تغییر رفتار خود هستند به آنها بگویید که چقدر پیشرفت کرده وخوب عمل می کنند، حتی اگر کمی پیشرفت کرده باشند. “چقدر خوب تمام صبح را در حیاط  یا مهد کودک بازی کردی و با دوستانت مهربان بودی.”

شما برای کودکتان مانند آیینه هستید. آنها به شما می نگرند و خود را می بینند. اگر تشویق به جا و به موقع انجام دهید در مورد خود حس خوبی خواهند داشت و برعکس. اگر به خوب بودن کودکانتان ایمان داشته باشید و با رفتار تان به آنها نشان دهید، خودشان را دوست خواهند داشت.

من چگونه می توانم به کودکم نشان دهم چطور خود را کنترل کند؟

کودکان همان گونه عمل می کنند که شما عمل می کنید. نه آنطور که شما می گویید. اگر بخواهید کودکانتان از قوانین پیروی کنند، مشکلاتشان را خودشان حل کنند. عصبانیتشان را کنترل کنند. با دیگران در صلح و آرامش زندگی و رفتار کنند. پس باید شما نیز به همان طریق عمل و زندگی کنید.

چگونه می توانم آنها را هدایت کنم؟

ساعات مشخصی را برای خواب، غذا خوردن و کارهای کوچکی که باید انجام دهد مشخص کنید. این ساعات منظم به کودکان کمک می کنند تا احساس امنیت کنند. چون بطور مشخص می دانند که والدین از آنها چه انتظاری دارند و این به آنها امنیت خاطر می دهد.

هر زمان که باید کار و بازی مورد علاقه خود را تمام کنند و کار دیگری انجام دهند، چند دقیقه جلوتر به آنها اطلاع داده و فرصت دهید تا خود را برای تمام کردن فعالیت مورد علاقه شان آماده کنند. مثلا می توانید بگویید “۵ دقیقه دیگر تا وقت خواب فرصت داری”.  در مورد حق انتخابهایش صریح باشید. “الان می توانی شیریا آب میوه بخوری اما نمی توانی نوشابه بخوری”. قوانین خود را به آنها یادآوری کنید. گفتن کلمه “نه” کافی نیست کودکان نیاز به یادآوری دارند.

چطور می توانم حد و مرز تعیین کنم؟

نکاتی برای تععین حد و مرز:

  • فقط با چند قانون شروع کنید (برای هر سال سن، یک قانون).  هر چه قوانین بیشتری تعیین کنید، به خاطر سپردن آنها برای کودکتان دشوارتر می شود.

 

  • مطمئن شوید که در مواقع مختلف چرا به کودک  خود “نه” می گویید.  بعنوان پدر یا مادر باید مراقب سلامتی کودکانتان باشید. باید به آنها کمک کنید یاد بگیرند چطور با افراد دیگر کنار بیایند و باید همیشه به آنچه که اعتقاد دارید پایبند باشید و دلایل خود را برای گفتن نه توضیح دهید. مطمئن شوید که کودکتان دلایل شما را درک می کند. مثلا:”داخل خانه نباید توپ بازی کنی چون ممکن است چیزی را بشکنی اما میتوانی جای دیگری بازی کنی”

 

  • گاهی اوقات با کودک با تن صدای بخصوصی صحبت کنید. کودکان در تعیین حد و مرز به تن صدای مخصوص نیاز دارند. آرام اما قاطع. آنها به فرصتی نیاز دارند تا بتوانند به شما بگویند چگونه فکر می کنند. چه احساسی دارند. حتی یک کودک ۴ ،۵ یا ۶ ساله می تواند با شما صحبت کند. به شما کمک کند تا حد و مرز عادلانه ای تعیین کنید. وقتی که کودکان به شما کمک کنند تا قوانینی تعیین کنید، بیشتر آنها را رعایت می کنند. مهم است که نقطه نظر آنها را درک کنید. اما فقط بخاطر آنکه به آنها گوش می دهید دلیل آن نیست که باید با آنها موافق باشید و قوانین تان را تغییر دهید. ممکن است حد و مرزهای فراوانی را با یکدیگر تعیین کنید ولی بعضی از حد و مرزها فقط باید توسط شما تعیین شوند.

 

  • منظورتان را واضح بگویید. سعی کنید حد و مرزی که تعیین می کنید خیلی صریح و واضح باشد. بعنوان مثال: ساعت دقیقی را که می خواهید کودک در خانه باشد ذکر کنید. مثلاً: ساعت ۱٢ باید در خانه باشی. نگویید: “زود بیا خانه دیر نکن.” از کلمات مبهم استفاده نکنید.
آیا کودکانم هنوز مرا دوست خواهند داشت اگر حد و مرز تعیین کنم؟ آیا فکر نمی کنند که من ظالم هستم؟

تعیین حد و مرز اگر عادلانه باشد شما را ظالم نمی کند. هنگامیکه به حد و مرز تعیین شده پایبند می مانید و کوتاه نمی آئید، کودکانتان ممکن است خوشحال نباشند اما می آموزند رفتارشان را کنترل کنند. سعی کنید احساس گناه نکنید.

اگر خشمگین یا غمگین میشوند، احساسات آنها را بپذیرید. اما به حد و مرز تعیین شده خود پایبند بمانید. برای مثال بگویید “میفهمم که به تو در مهمانی خیلی خوش می گذرد و برایت سخت است که اینجا را ترک کنیم، اما وقت رفتن است”. حد و مرز عادلانه نشان می دهد که به آنها اهمیت می دهید. اگر خود به تنهایی حد و مرزهای ناعادلانه ای  معین کنید که بسیار سخت گیرانه باشد، کودکانتان سعی خواهند کرد تلافی اش را سرتان درآورند. و اگر اصلاً حد و مرزی تعیین نکنید، کودکانتان آنقدر با رفتار و اعمال نامناسبشان فشار می آورند تا بالاخره کسی پیدا شود و حد و مرزی برایشان مشخص کند. ممکن است این شخص  مدیر مدرسه باشد و یا حتی افسرپلیس.

هنگامیکه کودکانم قوانین را زیر پا می گذارند چه کنم؟

آرام بمانید. آنچه که عادلانه است انجام دهید. گاهی اوقات هنگامیکه قانونی نادیده گرفته می شود کودکانتان می توانند به شما کمک کنند تا تصمیم بگیرید که چه کار عادلانه ای باید انجام شود. کاری انجام دهید که معنی داشته باشد. به آنها کمک کند بیاموزند که همان اشتباهات را دوباره مرتکب نشوند. برای مثال اگر روی دیوار می نویسند بخواهید کمک کنند و آن را پاک کنند. می توانید موارد حل مسئله را که در زیرآمده بکار ببندید تا درک کنند چطور می توانند به خودشان کمک کنند که دوباره همان اشتباه را مرتکب نشوند:

  1.  اول بخواهید کودک بگوید که مشکل چیست.(تعریف مسئله) “می خواهم توی خانه توپ بازی کنم اما مامان اجازه نمیدهد.”
  2. بخواهید کودک هر چند تا راه حل که به فکرش می رسد بازگو کند. در اینجا تعداد ایده ها مهم تر از خوب بودن و عملی بودن آنهاست. “من می توانم بیرون از خانه توپ بازی کنم. می توانم داخل خانه فقط توپ را روی زمین قل بدهم. شاید بتوانم بجای توپ بازی یک بازی دیگر مثل لگو انجام دهم.”
  3. راه حل‌ها را با هم بررسی کنید. بخواهید کودک انتخاب کند که کدام راه حل را امتحان کند. مطمئن شوید راه حل انتخاب شده را هر دو نفرتان قبول دارید. (من بیرون خانه توپ بازی می کنم.)
  4. راه حل را امتحان کنید.
  5. نتایج را بررسی کنید. اگر ثمربخش بود که عالیست. اگر نه دوباره از نو شروع کنید و راه حل دیگری را انتخاب کنید.

هنگامیکه شما این کار‌ها را انجام می دهید دو پیام مهم به کودکان می رسد. اول آنکه هیچ مشکلی آنقدر بزرگ نیست که نتوان حلش کرد. دوم آنکه هر کس مسئول رفتار خودش می باشد.

گاهی اوقات  خیلی از دست بچه ها عصبانی می شوم. آیا والدین خوب، اینقدر عصبانی می شوند؟

تمام والدین گاهگاهی عصبانی می شوند. اما همه ما می توانیم بیاموزیم که عصبانیت خود را کنترل کنیم.

“هنگامیکه آنقدر عصبانی هستم که فکر می کنم ممکن است کنترلم را از دست بدهم و بخواهم کودک را بزنم و یا بر سرش فریاد بکشم چه باید بکنم؟”

راهی پیدا کنید که به خودتان کمک کنید و آرام شوید. تا مجبور نشوید کاری بکنید یا چیزی بگویید که بعداً پشیمان شوید.

اگر کودکان شما به اندازه کافی بزرگ هستند که تنها گذاشته شوند یا اگر بزرگسال دیگری با آنها هست از آنجا دور شوید تا هنگامیکه آرام شوید. به کودکان بگویید که چه کار می کنید. برای قدم زدن به بیرون از خانه بروید. به اتاق دیگری بروید و از صحنه دور شوید.

سعی کنید بیشتر از ۵ یا ۱۰ دقیقه دور از کودک نمانید. وقتی که به نزد کودک برگشتید به آرامی احساسات خود را برایش توضیح دهید. برای کاهش عصبانیت خود به موسیقی گوش دهید. چند نفس عمیق بکشید. سعی کنید دستهایتان را مشغول نگاه دارید. چیزی بپزید. چیزی بشویید. شکلی بکشید یا روی یک تکه کاغذ باطله احساس خود را بنویسید. برای آنکه به خود کمک کنید تا چیزی نگویید که بعداً پشیمان شوید آدامس بجوید. ترانه ای زمزمه کنید.

به خاطر داشته باشید آنچه که شما انجام می دهید الگویی برای کودکانتان خواهد بود. اگر به آنها کلامی یا جسمی، حمله کنید آنها نیز همان کار را انجام خواهند داد. اگر این کار را انجام دادید از کودکتان معذرت خواهی کنید. “متاسفم” یا “معذرت می خواهم” به آنها یاد خواهد داد که اگر به کسی توهین کردند چه باید بکنند. به خاطر داشته باشید تنها هنگامیکه آرام هستید، قادر خواهید بود تا صریحا در مورد آنچه که می خواهید و آنچه که عادلانه هست با آنها صحبت کنید.

اگر کودکان به خاطر بکار بردن روشهای دیسیپلینی من عصبانی شدند چه باید کرد؟

عصبانیت آنها دلیلی نیست که شما فکر کنید آدم بدی هستید. اغلب وقتی در مورد کودکان روش های دیسیپلینی بکار می رود عصبانی می شوند. تا هنگامیکه عادل باشید و قوانینتان عادلانه وضع شده باشد اشکالی ندارد آنها عصبانی شوند. شما خونسردی خود را حفظ کنید.

کودکان باید احساس عصبانیت خود را بروز دهند. کمکشان کنید تا مدتی تنها باشند. یا اینکه شکلی بکشند. چیزی بسازند. با خمیر یا گل مجسمه سازی بازی کنند. به موسیقی گوش دهند. به اتاقی بروند و فریاد بزنند. مهم تر از همه وقتی آماده هستند کمکشان کنید تا در مورد احساساتشان صحبت کنند. اجازه دهید تا احساساتشان را بیرون بریزند. این موضوع مانند آنست که یک جسم خارجی را قبل از آنکه عفونی شود از بدن بیرون بیاورند. به آنها بیاموزید که چطور در مورد احساساتشان صحبت کنند بدون آنکه به دیگران حمله کنند یا صدمه ای بزنند. مثلا “من وقتی که نمی توانم با دوستانم باشم احساس ناراحتی و عصبانیت می کنم”.

چه انتظارات عادلانه ای باید از کودکان خود داشته باشم؟

کودکان با یکدیگر فرق می کنند. حتی در یک خانواده ممکن است کودکان نیازهای دیسیپلینی متفاوت از هم داشته باشند و همچنین دارای نیازهای متفاوت در سنین مختلف باشند.

چه موقع برای آموختن دیسیپلین دیر است؟

هیچ وقت دیر نیست. یاد دادن دیسیپلین کار یکباره نیست. در ابتدا ممکن است مشکل باشد. مخصوصاً وقتی کودکان بزرگتر هستند، اما از عهده شما برخواهد آمد. سالهای زیادی فرصت دارید تا دیسیپلین را به کودکانتان بیاموزید. به خاطر داشته باشید دیسیپلین یعنی طریقی که بزرگسالان به کودکان بزرگ شدن توام با شادمانی، سلامت بودن و عضو سازگار جامعه بودن را می آموزند.

تعلیم و تربیت کودکان کار مشکلی است اما همانطور که کودکان می آموزند تا رفتار خود را کنترل کنند، دیسیپلین ساد‌ه‌تر و ساده‌تر می شود.

هنگامیکه کودکانتان رفته رفته بیشتر مسئول رفتار و اعمال خود می شوند، شما می توانید احساس غرور کنید که مراقبت های مسئولانه و عاشقانه شما، آنها را در مسیر زندگی شان راهنمایی کرده است.

منبع: www.naeyc.org

ترجمه و بازنویسی: مهرا جلیلی

مهرا جلیلی را در مهر‌آیینی‌ها ببینید.

تصویر ژاله فولادی

ژاله فولادی

...

دیدگاه‌ خود را بنویسید

آخرین نوشته های مهرآیین
آموزش های ویژه والدین و کودکان

وابستگی والدین به کودکان

وابستگی وقتی از وابستگی در رابطه والدین و کودک صحبت میشود، اکثر اوقات به وابستگی کودک به والد پرداخته میشود.