رویکرد آموزش خلاق کودک محور
امروزه در بسیارى از کشورهاى پیشرفته رویکرد آموزش خلاق کودک محور به سیاست و برنامهى اصلى سامانهى آموزش و پرورش تبدیل شده است.
در شیوهى آموزش خلاق کودک محور، برنامهریزى آموزشى، همسو با برنامههاى پرورشى است. در این شیوه، آموزش بدون پرورش بىمعنا و بىهدف است. برنامههاى آموزشى از پایین و با توجه به رغبت و گرایش کودکان طراحى مىشوند. در حالى که در شیوهى سنتى آموزش، پرورش سیاستها و برنامهریزىهاى آموزشى از بالا به پایین و دستورى است، به رغبت و گرایش کودکان توجه نمىشود و جاى پرورش در این گونه از آموزش همواره خالى است.
در این شیوه اندیشه و هنر کودکان شکوفا مىشود. آموزش خلاق کودک محور رغبت کودکان را مهمترین اصل در فرایند یادگیرى مىشناسد. تا زمینههاى مناسب براى رغبت کودکان فراهم نشود، آموزش برابر با اجبار و دستور است. اما هنگامى که همه چیز با رغبت کودکان برنامهریزى شود، آموزش به جریانى آرامشدهنده و بالنده تبدیل مىشود.
در چنین آموزشى به طور طبیعى کودکانی، خلاقتر خواهند بود که توانایى درک بهتر و گشودن آسانتر رازهاى طبیعت و زندگى را دارند.
رویکرد آموزش خلاق کودک محور، رویکردی معناگرایانه برای شکوفایی توانایی های شناختی، شخصیتی و اجتماعی کودکان است. این رویکرد از این جهت معناگرایانه است، که آموزش را گوهر هستی می داند و بر این باور است، هرچه انسان در درازای تاریخ آموخته از راه های آموزش تجربی یا هدفمند بوده است. بزرگ ترین آموزگار انسان همواره طبیعت بوده است. آموزش رقابت نیست، برای شکستن دیگری، بلکه آموزش، مشارکت است برای پیوستن به دیگری. آموزش معناگرا، آموزش انسان گرایانه نیز هست.
هدفهای رویکرد آموزش خلاق کودک محور
رویکرد آموزش خلاق کودک محور هم به آموزش تجربی و هم به آموزش هدفمند اهمیت می دهد و این رویکرد بر باورهای زیر استوار است.
آنچه انسان از راه تجربه از طبیعت و جامعه آموخته کم تر از آموخته هایش از حضور در آموزشگاه نبوده است.
هستی و طبیعت سرچشمه همه زیبایی ها است و هستی چیزی نیست، جز زیبایی بیکران.
جهان ساخته آواهای آهنگین و زیبا است. آواهای آهنگین و زیبا همواره در پی این هستند که گوش های ما را از احساس شنیدن و لذت بردن پر کنند.
به روش و روشمندی در آموزش باور دارد و کوشش می کند که این روش را در کار آموزش کودکان به کار بگیرد. رسیدن به هر میزان از رشد در کودک نیازمند طرح و برنامه و روش است.
به بومی سازی موضوع آموزش توجه دارد و براین باور است که فرهنگ های بومی خود می توانند ویژگی های آموزش را متناسب با گنجایش شناختی و اقلیمی کودکان تعیین کنند. مکتب خانه ها جایی بودند که کودکان در آن آموزش می دیدند. برای نمونه شیوه نشستن نوآموزان در مکتب خانه ها که گرد نشستن بود،، روشی انسانی و برپایه نگاه چهره به چهره بود که گرمای ویژه ای به آموزش می بخشید. اما در این روش جدید که به آن نشستن به گونه کلیسایی می گویند بدین گونه است که چشم ها رو به کشیش یا آموزگار است و ارتباط کودکان با هم گسسته می شود.
آن کسی که آموزش می دهد و چه کودکانی که آموزش می بینند باید نقش کنشگرانه داشته باشند. به کارگیری ابتکارها و خلاقیت های فردی و جمعی برای ایجاد فضاهای مناسب بخشی از رویکرد آموزش خلاق کودک محور در جامعه های در حال توسعه و مناطق دور افتاده است. برای نمونه اگر قرار باشد در آموزش ریاضی خلاق، چشم به راه بمانیم تا افزارهای آموزشی مانند چوبک های رنگی از فلان شرکت چند ملیتی با بهای گزاف به دست این کودکان برسد، شاید هرگز این آرزو تحقق پیدا نکند. اما در این خانه ها یا آموزشگاه ها می توان با مواد اولیه مانند چوب های دور ریختنی، چوبک هایی برای آموزش ریاضی ساخت که بازتاب دهنده فرهنگ بومی کودکان نیز هست.
آموزش ارزان تنها راهی است که می تواند در این کشورها فراگیر شود. اما آموزش ارزان هنگامی معنا می یابد که از کیفیت ویژه ای برخوردار باشد. آنچه می تواند کیفیت آموزش را تامین کند، روش و مواد آموزشی مانند متن های آموزشی است. یکی از ارزان ترین و کارآمدترین افزارها برای دسترسی به آموزش با کیفیت و خلاقانه به کاربردن ادبیات کودکان در بستر آموزش است. هنوز هستند بسیاری از کودکان دیروز که تنها داستان های کتاب های درسی خود را به یاد دارند و این نشان می دهد که داستان ها و شعرها آن چنان تاثیر ژرفی روی کودکان می گذارد که در حافظه بلند مدت آن ها جایگزین می شود و برای همیشه همراه آن ها می ماند.
رویکرد آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان ( با درک فضای بومی جامعههای درحال توسعه) پدر و مادرها و بزرگ ترهای خانواده و آموزگارانی را که شیفته شکوفایی اندیشه و منش کودکان هستند، هدف گرفته است. کار فرهنگی نیز زمانبر است و به ترویج مردمی نیاز دارد. همگان میدانند که در این جوامع روش آگاه سازی چهره به چهره بسیار کارآمد است و کسانی که این رویکرد آموزشی را میشناسند و به آن اعتماد کردهاند، خود گویاترین صدا برای پیشبرد این روش میشوند.
رویکرد آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان، اگرچه در بومی سازی آموزش برای کودکان کوشش میکند، اما چشمان خود را به تجربههای جهانی در گستره آموزش خلاق نبسته است و همواره در پی آن است که از تجربههای آموزشگران بزرگ بهره ببرد.
گردآورنده : ستاره فخیم نقی زاده