مهدکودک مهرآیین

قصه مهرآیین(به مناسبت سی سال تلاش)

قصه مهرآیین(به مناسبت سی سال تلاش)

به نام آنکه جان را فکرت آموخت

قصه مهرآئین
به مناسبت سی سال تلاش

اواخر شهریور 1370 بود که پس از ماهها تلاش برای آماده سازی فضایی با چهار اتاق، مهد کودک مهرآئین متولد میشد تا به عرصه ای قدم بگذارد که مسیر زندگی بسیاری از انسانهای کوچک و بزرگ را متحول کند.

 یا علی گفتیم و عشق آغاز شد…

کار را با ۴ مربی، یک معاون، یک خدمتکار و تعداد اندکی کودک آغاز کردیم. ذوق و شوق فراوانی داشتیم اما در کنار آن تردید و نگرانی زیادی نیز در وجود من موج می زد. با خود می اندیشیدم که اگر نتوانم چه؟ چگونه از عهده این مسئولیت بزرگ و حساس برخواهم آمد؟ من که تجربه کافی نداشتم.

رشته تحصیلی من روانشناسی عمومی بود و دانش و تجربه ام به دروسی که برحسب علاقه در زمینه رشد و تحول کودک در دانشگاه ایالتی آیوا، آمریکا، گذرانده بودم و سه سالی که( 1364-1367) به عنوان معاون و برنامه ریز آموزشی در مهد کودک دانشگاه شهید باهنر کرمان با کودکان و مربیان، کار کرده بودم محدود می شد که برای وظیفه ای با این حساسیت و به این مهمی بسیار اندک بود.
رفته رفته به تعداد کودکان مهرآئین اضافه میشد و همزمان اضطراب و تلاش من نیز افزایش می یافت. علاقه روزافزونم به چگونگی رشد و تحول کودک و میل وافر به انجام کار به بهترین و شایسته ترین طریقی که در توانم بود، باعث شد که ابتدا در جهت رشد و تحول خودم گام های مؤثری بردارم. پس در جهت یادگیری بیشتر در مورد کودکان لحظه ای درنگ نکردم.
از طریق مطالعات شبانه روزی و صحبت با اساتید و دست اندرکاران با تجربه در مراکز موفق آموزش و مراقبت از کودک، به دانش خود افزودم و بواسطه دوستانی که در شهرهای بزرگ مانند تهران و شیراز داشتم، مراکزی را شناسایی کرده و به آن شهرها سفر کردم تا نمونه کارها را از نزدیک مشاهده کنم شاید که پاسخ سوالات فراوانم را بیابم.
کارها و روشهایی که برای آموزش و مراقبت از کودکان در مراکز مختلف می دیدم را با دقت تجزیه و تحلیل می کردم و چه بسیار تجربیاتی که آموختم.
در کنار کسب این تجربیات با اساتیدی آشنا شدم و از آنها دعوت کردم تا برای آموزش مربیان، کارگاههایی را در کرمان برگزار کنند.
رفته رفته فرصت تجربه اندوزی بیشتری چه در داخل و چه خارج از کشور برایم مهیا شد و من با شوق فراوان از آن فرصتها استفاده کرده و بیشتر و بیشتر به آگاهی و تجربه خود افزودم.

از آنجا که همسرم یکی از اعضاء هیئت علمی دانشگاه بود، هر چهار سال یک بار، به منظور فرصت مطالعاتی به کشورهای مختلف سفر کرده و هر بار به مدت یک سال در آن کشورها به تحقیق و تفحص و آموختن و تجربه کردن می پرداختم و من هر بار همچون تشنه ای که به دریا رسیده باشد از روزهای اول پی فرصت های تجربه اندوزی در مراکز موفق و استاندارد رشد و مراقبت از کودکان بودم و گاه به صورت داوطلب در آن مراکز مشغول به کار می شدم. از آنجا که همیشه معتقد بوده ام که باید دانش و تجربه خود را در اختیار علاقمندان گذاشت هر بار پس از بازگشت از سفر، با ارائه کارگاههای مختلف همه آموخته هایم را با تمام مربیان علاقمند، اعم از مهرآئینی و سایر مربیان در مهد های استان کرمان از زرند، بم ، جیرفت و .. گرفته تا رودبار و قلعه گنج و حتی استانها خراسان و تهران به اشتراک می گذاشتم.
و اما…
خرداد 1371 را با تعداد پنجاه و اندی کودک با موفقیت به پایان رساندیم و در مدت دو سه سال تعداد کودکان مهرآئینی به بیش از 50 درصد افزایش یافت به نحوی که به محلی بزرگتر نقل مکان کردیم و کار را با تعداد 70 یا 80 کودک ادامه دادیم.
مدتی نگذشت که مهد کودک مهرآئین به واسطه کادر مجرب و توانمند و برنامه های منحصر به فردی که تدارک می دید و موفقیت کودکانی که از مهرآئین فارغ التحصیل شده بودند؛ اقبال عمومی نسبت به ثبت نام کودکان در این مرکزافزایش بسیار بیشتری یافت، به نحوی که در سال 1376 لازم دیدیم به محلی در خیابان زهره کرمانی که از نظر فضا دو برابر منزل قبل بود، نقل مکان کنیم.
مهرآئین هر روز توانمند تر می شد و این توانمندی در آموزش و پرورش کودکان که به نتایج بسیار موفق می انجامید باعث شد تا باز هم والدین بیشتری بخواهند فرزندانشان را به ما بسپارند. پس از ۴ سال باز احساس کردیم به فضای وسیع تری نیاز داریم تا کودکان با آسایش خاطر بیشتری در آن فضا به رشد و تحول خود ادامه دهند.
در سال ۱٣٨۰ به مکانی به مساحت ۱٢۵۰ متر مربع، دو حیاط بزرگ و تعداد ۱٢  اتاق واقع در خیابان هزار و یکشب نقل مکان کردیم و مدت ۱٢ سال را در این مکان سپری کردیم. ما پرسنل مهرآئین همچنان به یادگیری و یاد دهی و کسب تجربه ادامه دادیم و لحظه ای از آن غافل نشدیم.
در سال ۱٣٨٢ به توصیه معاون وقت امور اجتماعی اداره کل بهزیستی جناب آقای خشنود که امیدوارم هر جا هستند تندرست و شاد باشند، شعبه دوم مهد کودک مهرآئین به عنوان تنها مهد کودکی که در کرمان دو شعبه داشت، افتتاح گردید و این شعبه هم تا سال ۱٣٩٢ با موفقیت به کار خود ادامه داد.
همچنان یاددهی و یادگیری تمام پرسنل از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود و این مهمترین عامل موفقیت مهرآئین در طی سی سال گذشته بوده و تا همیشه نیز خواهد بود. اکنون بسیاری از مربیان مهرآئین، تسهیلگر کارگاههای مختلف در کرمان و سایر شهرها می باشند و تعدادی هم معاونین آموزشی مراکز دیگر بوده و همگی مایه افتخار ما هستند.

 

ساختمان آرزو ها

از بدو تاسیس مهرآئین، سال  ۱٣٧۰ تا سال ۱٣٩۰ به مدت بیست سال بطور مداوم به یک ساختمان استاندارد که بزرگ و وسیع باشد و مطابق با نیازهای کودک ساخته شده باشد می اندیشیدم و برایم به آرزویی تبدیل شده بود که به راحتی دست یافتنی نبود. تا اینکه تصمیم گرفتم برای تحقق این آرزوی کهنه، ارثیه پدری در تهران که برایش تمام عمر و جوانی خود را صرف کرده بود فروخته و زمینی را در کرمان خریداری کنم. با توکل به خداوند و همراهی سایر اعضاء خانواده و مهندسان کاربلد و دلسوز ساخت مهد کودک از مرداد ۱٣٩۱ آغاز شد. با عشق و ایمانی که به کار با کودک داشتم و پیگیریهای مستمر شبانه روزی در طی 2 سال( مرداد 91 تا مهر 93) این ساختمان بزرگ که ساخته شدنش در این مدت کوتاه، خود حکایتی بود، در مهرماه 1393 آماده بهره برداری گردید. ساختمان مهرآئین که اگر در کشور بی مانند نیست اما جزء معدود ساختمانهائیست که مخصوص کودک طراحی و ساخته شده است.

در همین جا می خواهم از تمام عزیزانی که با تلاشها و حمایتهای خود کمک کردند تا این آرزوی 20 ساله محقق شود تشکر کنم و برایشان از خداوند متعال آرزوی تندرستی و طول عمر نمایم.
من خداوند را هزاران بار شاکر هستم که چنین فرصتی را در اختیار ما قرار داد.
اول از پدر و مادرم سپاسگزارم که مسبب این حس خوبی هستند که امروز تجربه می کنم. خداوند پدر را رحمت کند و به مادر عمر طولانی توام با عاقبت بخیری عطا بفرماید و سپس از همسرم که همیشه یار و همراه غم ها و شادی ها، سختیها و دل نگرانی هایم بوده است قدر دانی می کنم. و دست آخر سپاسگزارم از تمام پرسنل خوب مهرآئین که در طی این 30 سال با فداکاریها و از خود گذشتگیها تاثیر خود را بر قلب و ذهن کودکان این آب و خاک نهاده اند و  از این به بعد نیز کوشاتر به رسالتشان ادامه خواهند داد.
آنچه که سالها فرزندانمان در فضای امن مهرآئین تجربه کرده و از این به بعد نیز تجربه خواهند کرد و در سایه امنیت و تلاش همه مهرآئینی ها و همراهی والدین عزیزشان، به نوجوانان و جوانان توانمند با زیباترین ویژگیهای انسانی تبدیل شده اند، مرهون تلاش یک تیم یادگیرنده هست. تیم مهرآئین که هرگز از یادگیری و یاددهی باز نمی ایستد و پیوسته هم یادگیرنده هست و هم یاددهنده.
همچنان مراتب قدردانی خود را از والدین محترمی که همواره با انتقادات و پیشنهاداتشان به ما نشان دادند که برای مهرآئین ارزش قائلند نیز ابراز می دارم.
در انتها، اول مهر 1400 مهدکودک مهرآئین 30 ساله شد جایی که تنها یک مهد کودک نبوده و نخواهد بود، بلکه یک مرکز فرهنگیست که اسباب رشد و تحول جامعه اعم از خردسالان و کلیه کسانی که به نحوی با آن ارتباط داشته اند را فراهم نموده است.  به امید تلاشهای بیشتر در سالهای آینده و ادامه راه زیبایی که فرصت گام برداشتن در آن برایمان فراهم گردیده است.

مهرا جلیلی

 

تصویر روشنک رشیدپور

روشنک رشیدپور

1 دیدگاه دربارهٔ «قصه مهرآیین(به مناسبت سی سال تلاش)»

دیدگاه‌ خود را بنویسید