زبان دوم عشق: کلام تأیید آمیز
آیا بابام دوسم داره؟ آره چون وقتی فوتبال بازی میکنم تشویقم میکنه و بعد از بازی بهم میگه ممنون که اینقدر تلاش کردی، مهم تلاشِ توئه نه برد و باخت.
واژهها ابزار قدرتمند ابرازعشقاند. واژههای حاکی از توجه و محبت، واژههای تحسین و تشویق، واژههای راهنمایی و هدایت همگی میگویند «تو برای من مهم هستی». این واژهها مثل بارانی گرم و آرام بر روح فرو میریزند و درون را آکنده از احساس ارزش و امنیت میکنند. کودک خرمن حاصل از کلام تأیید آمیز را تا پایان عمر درو میکند.
ضربالمثل کهنی داریم که میگوید: «زبان این قدرت را دارد که زندگی ببخشد یا مرگ بیافریند.»
__
مدتها پیش از آنکه کودکان معنای کلمات را متوجه شوند، پیامهای عاطفی را دریافت میکنند. لحن کلام، ملایمت رفتار و فضای توجه همگی پیام گرمای عاطفی و عشق را ارسال میکنند. همه والدین با نوزادشان حرف میزنند. آنچه نوزاد متوجه میشود حالت چهره و صداهای لطیف است که با نزدیکی فیزیکی ترکیب شده است.
کودکان مفهوم عشق را متوجه نمیشوند، ما باید به آنها کمک کنیم تا بفهمند منظورمان از عشق و دوست داشتن چیست. وقتی کودک بتواند واژههای «دوستت دارم» را با احساسات محبت آمیز و تماس فیزیکی ربط بدهد، این واژهها معنی بیشتری برایش خواهند داشت. برای مثال: موقع خواب که برای کودک کتاب میخوانید و او را در آغوش گرفتهاید، در آن نقطه از داستان که کودک احساس گرمی و محبت میکند، میتوانید با ملایمت بگویید «عزیزم، دوستت دارم.»
واژههای تحسین و تمجید
عشق و محبت یعنی ابراز قدرانی از ذات وجود کودک. در مقابل، تحسین و تمجید یعنی ستایش آنچه که کودک انجام میدهد؛ موفقیتها، رفتارها و طرز برخورد آگاهانهی او.
البته اگر میخواهید کلام تحسین آمیزتان واقعا برای کودک معنی داشته باشد باید در مورد آنچه که میگویید دقت کنید. برای مثال وقتی میگویید «توپ را عالی گرفتی!» در حالی که توپ را عادی گرفتهاست، متوجه میشود که شاید تعریف شما صادقانه نباشد.
و در ضمن مدام تعریف کردن از کودک هم خطرناک است. برخی کودکان عادت میکنند. و وقتی در موقعیتی قرار میگیرند که از آنها تعریف نمیشود، ممکن است فکر کنند کمکاری کردهاند و دچار اضطراب میشوند.
واژههای تشویق آمیز
واژه تشویق در زبان انگلیسی یعنی «شهامت ایجاد کردن». ما میخواهیم با تشویق شهامت تلاش بیشتر را در کودک ایجاد کنیم.
ما با کلام خود میتوانیم به کودک شهامت ببخشیم یا شهامتش را از او بگیریم و دلسردش کنیم.
متخصصان گفتاردرمانی می گویند که کودکان از راه تقلید بزرگسالان صحبت کردن را می آموزند؛ حالا اگر بزرگسالان علاوه بر ادای درست کلمات، حین تلاش کودک برای صحبت کردن، تشویقش کنند این روند تقویت شده و بهتر هم می شود. گفته هایی مثل: «حالا درست شد، خوبه!، عالیه و موفق شدی» نه تنها کودک را تشویق می کنند بلکه فرهنگ لغات او را نیز گسترش می دهند.
این اصل در مورد یادگیری مهارت های اجتماعی نیز صادق است! «امروز دیدم وقتی با دوستت بازی می کردی خمیرهاتو به او هم دادی! خیلی خوشم اومد. وقتی ما چیزهایی رو که داریم با هم تقسیم می کنیم کارها بهتر انجام می شه!»
هرگز قدرت واژه های تشویق کننده در مورد کودکان را دست کم نگیرید. و البته شما هم در خانه، همسرتان را تشویق کنید یا اگر تک والد هستید، با دوستانی ارتباط برقرار کنید که روحیه شما را بالاتر ببرند و تشویقتان کنند.
____
برای اینکه از کودکتان کاری را بخواهید هرجا که ممکن است به جای امر کردن، پرسش هایی مطرح کنید. به عنوان مثال کدام یک از این جملات بهتر می تواند کودک را تشویق کند؟
«همین الان سطل آشغال را بیرون ببر!» یا «می شه لطفا سطل آشغال را بیرون ببری؟» خوب صحبت کردن و کاهش خشم پاداش های زیادی به همراه دارد. و باید بگوییم پیام مثبتی که به طرز منفی ارائه می شود همواره نتایج منفی به بار خواهد آورد.
یک خاطره ی جالب
بگذارید خاطره ای را برایتان بگوییم: چند سال پیش داستان یک معلم ریاضی از مدرسه ی متوسطه آمریکایی در مجله چاپ شد.
این خانم معلم یک روز از بچه ها خواست اسم همه ی شاگردان را روی کاغذی بنویسند و بعد به آن ها گفت فکر کنند و بهترین جمله ای را که می توانند درباره ی هریک از همکلاسی ها جلوی اسمش بنویسند. بعد ورقه ها را جمع کرد و آخر هفته برای هریک از دانش آموزان روز کاغذ جداگانه ای جمله های مربوط به او را نوشت و روز اول هفته آن ها بین بچه ها پخش کرد.
وقتی بچه ها شروع به خواندن ورقه ها کردند با تعجب به طرف هم زمزمه می کردند «هرگز نمی دونستم این کارم برای کسی ارزش داشته باشه!» این ورقه ها هرگزدر کلاس مورد بحث قرار نگرفتند اما معلم فهمید که کارش موفقیت آمیز بوده زیرا احساس بسیار مثبتی در هر دانش آموز نسبت به خودش ایجاد شده بود.
چند سال بعد یکی از دانش آموزان در جنگ ویتنام کشته شد. اکثر همکلاسی ها و معلم در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. پس از مراسم پدر این مرد به معلم گفت: «می خواهم چیزی را به شما نشان دهم.» کیسه چرمی کوچکی از جیبش در آورد. «این را همراه جسد پسرم پیدا کرده اند. ما فکر کردیم شاید شما بدانید این چیست؟» کیسه را باز کرد و چند کاغذ رنگ و رو رفته بیرون آورد که بارها تا شده بودند و دوباره باز شده بودند. این ها فهرست جملات خوبی بودند که همکلاسی هایش درباره او نوشته بودند.
مادر به معلم گفت: «ما خیلی از شما ممنونیم. این برای پسر ما خیلی ارزشمند بوده و همچون گنج از آن مراقبت کرده.» و سپس سایر همکلاسی ها یکی یکی ورقه هایشان را که هنوز نگه داشته بودند و بارها خوانده بودند بیرون آوردند. بعضی ها آن را در کیسه چرمی کوچکی نگه داشته بودند؛ یکی حتی آن را در آلبوم ازدواجش گذاشته بود. یکی از آن ها گفت: «فکر می کنم همه ی ما فهرست مان را نگه داشته ایم.»
وقتی زبان اصلی عشق کودک شما کلام تایید آمیز است.
آگاهانه در پی فرصت هایی باشید تا چیزهای مثبت و تایید کننده را به کودکتان بگویید. و باید بدانید کلمات محکوم کننده به هر بچه ای صدمه می زند، اما در مورد بچه ای که زبان اصلی عشق او کلام تایید آمیز و تعریف و تمجید است، بی نهایت ویرانگر و مخرب است.
بهترین پاداش این تلاش های شما این است که تاثیرش را بر چهره ی کودکتان، خصوصا در چشمان او خواهید دید و از ته دل آن را احساس خواهید کرد. به احتمال زیاد کم کم کلمات محبت آمیزی از جانب او دریافت خواهید کرد. هرچه کودک بیشتر محبت را احساس کند بیشتر نیز محبت خواهد کرد.